بازگشت

در برابر حسين


همه شيعيان و گروهي از مردم غير شيعه دوستدار حسين عليه السلام بودند. و چه بسيار از آنان كه در پاي دعوتنامه حسين امضاء كرده بودند و از او كتبا خواستند به كوفه بيايد ولي اينان جرات دفاع از حسين را نداشتند درست مثل قوم موسي بودند كه به موسي مي گفتند و تو و خدايت برويد و بجنگيد و ما جزو گروه قاعدان هستيم فاذهب انت و ربك فقاتلا انا هيهنا قاعدون. [1] .

در عين حال عده اي از ياران خالص و شيعيان وفادار چون نافع بن هلال، عمر بن خالد، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و عده اي قريب 20 تن تا صبح عاشورا بهر صورتي بود خود را به حسين عليه السلام رساندند. [2] و عده اي اين گروه را تا سي نفر هم نوشته اند. [3] .

آنها كه به همراهي سيدالشهداء قيام و اقدام نكردند در درون خود احساس گناه داشتند و اصولا كشته شدن حسين عليه السلام وجدان آنها را آزار مي داد. حتي عمر سعد هم به سادگي حاضر نبود با حسين بجنگد و از فرمان ابن زياد استنكاف كرد. اما بهنگامي كه پست حكومت خود را درباره فرمانداري ري بخطر ديد جنگ با حسين را پذيرا شد. [4] و اين خود نشان مي داد كه دين و انسانيت تا چه حد در انزوا قرار گرفته و شرف فروشي تا


چه ميزان عادي شده بود. عمل ابن سعد ماهيت بي ديني او را نشان مي داد.


پاورقي

[1] 241 مائده.

[2] طبقات ابن سعد.

[3] الامامه و السياسه ص 7 ج 2.

[4] ابن اعثم ج 5 ص 173.