بازگشت

كشتنها


دستگاه بني اميه، و بعدها بني مروان كارشان به جائي كشانده شد كه


شيعيان مقاوم و سرسخت را كشته و از ميان مي بردند. معاويه زياد بن ابيه را بر جان و مال مردم مسلط كرد و نيز افرادي چون بسر بن ارطاه و ابن جندب را عبدالملك بعدها حجاج بن يوسف آن جاني معروف را و يزيد هم در بين اين دو ابن زياد را.

و اينان تا توانستند زدند و كشتند و نابود كردند. كار شيعيان بسيار سخت شده بود، نه كاري و شغلي داشتند كه بر اثر آن آب و ناني تهيه كنند، نه پناهگاهي بود كه به آنجا پناهنده گردند، و نه فرد مطمئني كه بتوانند به او درد دل گويند.

آري، شيعه كشته مي شد، جرمش: شيعه بودن، دوستدار علي بودن، اعتراض عليه بند و بست سياسي دستگاه زمامدار، خواستاري قسط و عدل، حق و قانون بود. از بين شيعيان عراق در آن دنياي تاريك 50 هزار تن از اهل كوفه، از ترس جان خود به خراسان كوچ كردند. [1] .

امام باقر عليه السلام در شرح و قايع آن عصر فرمايد: شيعيان ما را در هر شهري مي كشتند، بهر كس كه گمان مي بردند از طرفداران ماست دست و پايش را مي بريدند، اموالش را غارت مي كردند، به زندانش مي افكندند، خانه اش را ويران مي نمودند. [2] .


پاورقي

[1] تاريخ العرب فيليپ حتي ج 1 ص 260.

[2] شرح ابن ابي‏الحديد ج 3 ص 15.