بازگشت

دورنماي جامعه


مردم بي پناه بودند و مصداق اين جمله علي عليه السلام ملجائي نداشتند تا بدان پناهنده گردند- لا ياوون الي جناح دعوع يعتصمون بها و لا الي ظل الفه يعتمدون علي عزها. [1] جرات از مرد گرفته شده بود و آنها از سنخ مسلمانان عصر پيامبر نبودند.

جامعه در سراشيبي سقوط قرار گرفته و مردم خلع سلاح شده بودند. شكاف در بين شان بسيار و اميد تشكل و تحزب براي نجات بسيار اندك بود. تفرقه زياد و راه نجات بسته و چراغ هدايت كم سو و تاريكي و كوري بر مردم غالب و فراگير بود.

سخن علي درباره شان صادق درمي آمد كه فرمود: و كان اهل ذلك الزمان ذئابا و سلاطينه سباعا... مردم آن زمان گرگ صفت بودند و فرمان روايانشان درندگان، مردم متوسط و عامه شان پرخور و شكم پرست بوده و فقراي شان چون مردگان. صداقت از ميانشان رخت بربسته بود و دروغ در بينشان رواج داشت. دوستيها بي ريشه و زباني بود و دلهاي مردم نسبت بهم در مشاجره و دعوا... و اسلام با لباسي وارونه در عرصه حضور داشت. [2] .

و بدينسان مردم مضطرب و پريشان بودند و تفرق و اختلاف در بينشان بسيار بود و در ورطه بدبختي و گرفتاري سخت فروافتاده و اسير جهل و نابساماني بودند. امام حسين عليه السلام در وصف بني اميه فرموده بود: آنها طاعت شيطان را پذيرفته و طاعت خدا را ترك كرده بودند و به اشاعه فساد در زمين پرداخته و حدود الهي را تعطيل كرده بودند، به بيت المال دست تجاوز دراز كرده و حق مردم را ناديده گرفتند و... [3] .



پاورقي

[1] نهج‏البلاغه خطبه 95.

[2] خطبه 18 نهج‏البلاغه.

[3] تاريخ طبري ج 6.