بازگشت

مفاسد رايج


در جامعه به نام اسلامي و در تحت حكومت مدعيان خلافت رسول الله گناه و مفاسد وجود داشت تمايلات انحرافي بسيار بود و فسق و فجور مردم كمر دين را مي شكست. بسياري از دامن ها آلوده و انديشه ها پليد بودند. چهره ي اجتماع چنان عوض شده بود كه شباهتي با چهره اجتماع چنان عوض شده بود كه شباهتي با چهره جامعه عصر پيامبر و شيخين را نداشت.

بگفته بزرگي شرافت و اخلاق را اقبالي نبود. فسا و بي عدالتي، چپاول و حيف و ميل در همه جا حضور داشت. بخششهاي بي حساب براي طرفداران حكومت، در كنار قتل و كشتارها براي مخالفان، بهمراه مكرها و فريبها بچشم مي خورد. شيطان در دين و زندگي مردم نفوذ يافته و آنها را بيمار كرده بود. آنچنان كه با پست و مال و مقام


خود را مي باختند.

آري، مفاسد علني بود. مردم از گناه باكي نداشتند، شرف و انسانيت به بهائي اندك فروخته مي شد. دين فروشي براي دنياداري كار سختي نبود. نامردي در بين مردم شايع گرديده چه بسيار از مردم كه نينديشيده همرنگ جماعت مي شدند. و خط تسليم در برابر جو را مي پذيرفتند و در مجموع شرايطي و اوضاعي وجود داشت كه بايد گفت مردم در تحت آن شرايط، از درون پوسيده بودند.