بازگشت

مقدمه


جو زمان او جو فريبكاري است، جو خشونت است. فريادها در گلو خفه شده و خاموش است نظامات مجعول در جامعه حضور دارند، شيعه خلع سلاح شده است. شرف فروشي مقدس مابان به اوج خود رسيده در بازار مكاره آن عصر متاع دين را به حراج گذارده اند. بسياري از شاعران، مبلغان، حديث گويان به دين فروشي پرداخته اند تا حدي كه معاويه را نزديكترين كس به رسول خدا صلي الله عليه و آله معرفي كرده اند.

حاكميت شرك مطرح است. معاويه اميرالمومنين لقب دارد. يزيد فرزند پليدش وليعهد و پس از پدر خليفه است. حق بر سردار است و مردمان عادي تماشاچي، تنها يك تن در ميدان حق پرستي و قيام بيدار مانده است و آن حسين بن علي عليه السلام است.

او شاهد اشك مظلومان است، نگران حال و آينده اهل ايمان است، در انديشه محروميت زدائي از محرومان است تنها فريادگر تاريخ در آن عرصه و دوران. وي از جاي برمي خيزد تا بر روي اين نظامات مجعول خظ بطلان كشد و براي محرومان راه نجاتي پديد آورد و براي خلاصي اسلام، اين زنداني عزيز و گرانقدر چاره اي بينديشد.