بازگشت

در امر ديني


بهنگامي كه وضع حكومت و فرهنگ چنين باشد وضع ديني مردم كاملا روشن است. مگر بني اميه را دل به حال دين مردم مي سوخت كه به فكر ديانت مردم باشند؟ و مگر معاويه خود دين مي شناخت كه از معارف خود ديگران را بهره اي بخشد؟

اصولا دعوت ديني با اهداف سازگاري نداشت و دين مزاحم آنها بحساب مي آمد. و بگفته ابوسفيان همين دين بود كه آنها را گرفتار كرده بود!!. اينان در پي ريشه كن ساختن دين بودند با اين وصف ديگر چه جاي پائي براي دين در بين مردم مي ماند؟ ما در بخش ديگر همين كتاب [1] تصويري از اطلاعات ديني مردم را در عصر معاويه ارائه خواهيم داد.

حق اين است كه سران حكومت از اسلام خارج شده بودند و كمترين دليل كفرشان اين بود كه سفارش پيامبر را درباره خلافت علي ناديده گرفتند، قواعد شيطاني را در جامعه مستقر كردند، معروف را به منكر و منكر را به معروف مبدل ساختند.



پاورقي

[1] بخش 12.