بازگشت

عظمت نفس او


او را روحي عظيم و پرشكوه بود، چندانكه به مسائل پست و ناچيز دنيوي اعتنائي


نداشت و حتي در بعد مربوط به زيست و شرايط حيات، در برابر انبوه دشمن خم بر ابرو نياورد. در عظمت روحش اين بس كه آنهمه آزار و شكنجه ديد و تسليم نشد، در برابر آن همه صف آرائي ها قرار گفت ولي هرگز خود را نباخت.

اينكه رسول خدا صلي الله عليه و آله در عين خردسالي او شهادتش را چون شهادت فردي بالغ مي پذيرد، بدان خاطر است كه او را به واقع داراي روحي عظيم مي شناسد. و يا اينكه او در جريان مباهله با نصاراي نجران با خود همراه مي كند بدان خاطر است كه او را به واقع نفس خود بحساب مي آورد و عظمت روحش را اذعان دارد.

او كسي بود كه دلبستگي به مال و ثروت، تقديم هدايا، موقعيت و منصب، او را نمي فريفت. معاويه به مكه آمد. درهم و دينار بسيار و لباس فاخر و اموال فراوان تقديم محضرش كرد و امام هيچيك از آنها را نپذيرفت و آنها را به معاويه برگرداند. [1] .

و نمونه اي عظيم از عظمت روح او داستان حر است كه راه را بر او گرفت و نگذاشت امام به پيش رود اما امام تشنگي او و لشكريانش را ديد و از آب بسياري كه صبحگاهان از منزل قبلي گرفته بودند همه لشكريان حر و حتي مركبهاي آنها را سيراب كرد. و از آن مهمتر روز عاشورا حر را كه به سوي او روي آورده بود بخشيد و حق خود را نسبت به او ناديده گرفت و تاريخ نمونه هائي از اين عظمتها را درباره حسين بسيار سراغ دارد.


پاورقي

[1] فصول المهمه ص 159.