بازگشت

عدم ترس


و بدينسان ترسي كه در ما از مرگ است در حسين عليه السلام وجود ندارد. او مرگ را براي آدمي عامل راحت مي داند: الموت مريح و جسر و پلي است كه در آن بدن را پل قرار مي دهيم و از آن مي گذريم الا و ان هذه ابدانكم جسر لكم. [1] .

او را از مرگ باكي نبود زيرا آن را براي خود امري ناگوار نمي ديد. در شب عاشورا خطاب به ياران فرمود بخداي بزرگ سوگند: ما مرگ را براي خود امري ناگوار نمي شناسيم و لقاي پروردگار را عاشقانه خواهانيم. و اين سخن را به برخي از ياران او، چون هلال بن نافع هم نسبت مي دهند، همانگونه كه زبان و منطق ديگران هم بود علي اكبر عليه السلام مي گفت از مرگ باكي ندارم اذا لا ابالي بالموت و حضرت قاسم بن حسن مي گفت الموت احلي من العسل مرگ از عسل برايم شيرين تر است.

امام عليه السلام خود اشتياق خود را به مرگ و علاقه خود را به ديدار گذشتگان و پاكان خود در هشتم ذي حجه عرضه داشت و فرمود: و ما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف و خير لي مصرع انا الاقيه، شوقم بديدار گذشتگانم همانند شوق يعقوب به ديدار يوسف است محل قتل براي من معين شده است كه آن را ديدار خواهم كرد. [2] .


پاورقي

[1] سخن او در روز عاشورا.

[2] پژوهشي در زندگاني امام حسين.