بازگشت

انسان در دنيا


از عظمتهاي حسين عليه السلام يكي اين است كه دنيا را مي شناسد، نظامات آن را مي داند، و از موقعيت و وضعيت خود در آن، باخبر است. و به همين خاطر لوابس او را به اشتباه نمي اندازند.

فردي به خدمتش رسيد و از او پرسيد: كيف اصبحت، حالت چگونه است. شب را چگونه به روز آوردي؟ امام فرمود:

- اصبحت ولي ربي فوقي

- و النار امامي

- و الموت يطلبني

- و الحساب محدقا بي

شب را به روز آوردم در حاليكه خداي را بر خود مسلط يافتم.

آتش دوزخ را پيش روي خود مي بينم.

مرگ خواستار و طالب من است.

حسابرسي خداي، بر من احاطه و سلطه دارد.


- و انا مرتهن بعملي

- لا اجد ما احب

- و لا ادفع ما اكره

- و الامور بيد غيري

- فان شاء عذبني

- و ان شاء عفي عني

- فاي فقير افقر مني

و من در گرو عمل خويشم.

آنچه را كه من دوست دارم نمي يابم.

و آنچه را من ناپسند دارم از خود دفع نتوانم كرد.

زمام امور در دست ديگري (خداوند) است.

اگر او بخواهد مي تواند عذابم كند.

و اگر او بخواهد مي تواند مرا مورد عفو قرار دهد.

پس از من مستمندتر و فقيرتر كيست. [1] .

او عظمت زندگي را در سايه تحمل خطرات و دشواريها مي دانست و مي فرمود: خداوند منزلتهاي بزرگ را بقدر تحمل ناگواريها به بندگانش مي بخشد. [2] .

و سخيتها معمولا براي روحهاي كوچك متزلزل كننده و رنج آور است و باعث رخوت و نابودي است. و حسين عليه السلام را شاني فراتر از آن بود.



پاورقي

[1] امالي صدوق.

[2] خطابه شب عاشورا.