بازگشت

زندگي و تلاش


و بر اين اساس امام عليه السلام زندگي را وظيفه مي شناسد و در انجام وظيفه اصل بر تلاش و حركت است. فتور و سستي با بندگي مولائي چون پروردگار بزرگ سازگار نيست و اين خطاست كه آدمي خانه دنيا را مركزي براي خورد و خواب خود قرار دهد و همه همت او شكم و مسائل مربوط به آن باشد.

شك نيست كه در امر تلاش براي اجراي وظيفه، بصيرت و بينش، خود يك اصل است و شايد زيباترين جمله ها را در توصيف شهيدان بزرگي چون حضرت مسلم عليه السلام و يا حضرت ابوالفضل عليه السلام اين باشد كه بگوئيم تو از روي بصيرت و بينش به پيش رفته اي. و انك قد مضيت علي بصيره من دينك. [1] .

بايد با اين بينش به پيش رفت كه:

- ابي الله ان يجري الامور الا باسبابها [2] .

خداي از جريان امور بدون توجه به اسباب آن ابا دارد.


- ان الباطل كان زهوقا [3] .

- فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض [4] .

والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا [5] .

- لا يياس من روح الله الا القوم الكافرون [6] .

- كتب الله لا غلبن انا و رسلي [7] .

- و اعدوا لهم ما استعطتم من قوه [8] .

بل نقذف بالحق فاذا هو زاهق [9] .

باطل قطعا از بين رفتني است

كف به كناري مي رود و آنچه مي ماند آب زلال است كه به نفع مردم است.

آنكس كه در راه ما (خدا) تلاش كند ما طرق وصول به هدف را در پيش پاي او خواهيم گشود.

از عنايات خدا جز كافران نوميد نگردند.

خداي مقرر كرد كه خدا و پيامبران پيروز باشند.

تا مي توانيد نيرو ابزار براي مبارزه با دشمن فراهم كنيد.

حق را پايدار مي داريم و باطل را زائل مي سازيم.


پاورقي

[1] زيارتنامه آنها.

[2] حديث نبوي.

[3] 81- اسري.

[4] 17- رعد.

[5] 69- عنکبوت.

[6] 87- يوسف.

[7] 21- مجادله.

[8] 60- انفال.

[9] 18- انبياء.