بازگشت

هدايتها


او در تمام مدت عمر و مخصوصا در عصر امامت خود نقش هدايتي خود را از ياد نبرد و هدايتش عام و فراگير بود. اگر دشمنان از هدايت او بهره اي نگرفتند نقص از خودشان بود وگرنه رحمت حسين عليه السلام چون باران بر دوست و دشمن مي باريد.

او يكسال قبل از مرگ معاويه در مني سخنراني كرد و به تاريخ گذشته اسلام و زندگي پدر پرداخت و از مردم شهادت طلبيد كه آيا آنچه مي گويد راست است يا نه؟ او مردم را قسم داد كه آنچه مي شنوند اگر راست است تاييد و اگر دروغ است تكذيب كنند.

داستان غدير و نصب علي عليه السلام را به خلافت مطرح كرد، جريان مباهله را شرح داد، از جنگ خيبر و خدمت علي عليه السلام پرسيد و از ابلاغ علي عليه السلام سوره برائت را بر مشركان بعنوان نفس پيامبر سوال كرد، از مردم راجع به امتيازات علي عليه السلام بر صحابه از اجازه پيامبر، در گشودن دري به مسجد و عدم اجازه باز كردن پنجره اي توسط عمر سوال كرد


و هم از سروري و آقائي علي عليه السلام و...

و بدينسان يكبار ديگر تاريخ اسلام و جريانات آن را به ياد مردم انداخت و نشان داد كه خاندان پيامبر از همان آغاز، اسير غصب حق و مظلوم واقع شده اند. مردم هم يك يك پرسشهاي او را تاييد كردند و دريافتند امت اسلامي با غصب حق علي عليه السلام به چه بلائي گرفتار آمده است. [1] .

او حتي هدايت خود را از معاويه كه دشمن دين پيامبر بود دريغ نداشت. طي نامه اي نوشت:

- و اعلم ان لله تعالي كتابا لا يغادر صغيره و لا كبيره الا احصاها و ليس الله مناس لاخذك بالظنه... بدان خداي را دفتري براي هر كس است كه در آن از ثبت هيچ عمل كوچك و بزرگي فروگذار نشده است و خداي اعمال ترا فراموش نخواهد كرد كه به اتهامي اولياي خدا را مي كشي و آنها را از خانه خود تبعيد مي كني و از مردم براي پسرت يزيد كه شرابخوار و سگباز است بيعت مي گيري. تو با اين كارها به خودت زيان مي رساني، دينت را تباه مي كني، وضع مردم را از بد بدتر مي كني... [2] .


پاورقي

[1] الامامه و السياسه.

[2] ص 89 ادب الحسين.