بازگشت

انديشه او


او امام است و معصوم، اهل ديانت است و سياست، موقع شناس است، از خط فكري دستگاه زمامداري آگاهي دارد، حق فكري جامعه را مي شناسد، مي داند چه


زماني، زمان قيام است و كدام موقع، زمان اعلام آتش بس و سكوت.

او ده سال با معاويه سر كرد و در تمام اين مدت تن به قيام مسلحانه نداد و بهر هنگامي كه مردم از او امري را در اين زمينه خواستار مي شدند مي فرمود، فعلا در خانه هاي خود ساكن و منتظر باشيد تا دستوري رسد. و گاهي مي فرمود مادام كه اين شخص زنده است (معاويه) اقدامي نخواهيم داشت و بعدها به تكليف خود عمل خواهيم كرد.

آري، او عليه معاويه جنگ مسلحانه ترتيب نداد، ولي اين سخن بدان معني نبود كه تسليم قول و فعل و كردارش باشد. اعتراضات بسياري عليه نظام داشت و هر چند گاهي آن را به گوش مسوولان و در راس آنها معاويه مي رساند.

او هم چون پدرش مي انديشيد كه فرد فرونگهداشته شده در نزد من، عزيز و گرامي است تا حق او را از ستمكاران بگيرم و فرد نيرومند و قوي، در نزد من ضعيف است؛ تا حق غصب شده مردم را از او بستانم. الذليل عندي عزيز حتي آخذ الحق له، و القوي عندي ضعيف حتي آخذ الحق منه. [1] .

انديشه او دادخواهي براي مظلومان، مبارزه عليه ظالمان، سروسامان دادن امور، اصلاح كارهاي مردم، تقويت و رشد اسلام، احياي سنت اسلامي بود. و او سالهاي سال در برنامه ريزي براي اقداماتي بود تا زمان لازم فرارسد.


پاورقي

[1] قصار نهج‏البلاغه 37.