بازگشت

اقدامي غيرتمندانه


ارينب همسر عبدالله بن سلام، زني صاحب جمال و زيباروي بود، سالها در كنار عبدالله زندگي مي كرد. آوازه جمالش به گوش يزيد رسيد. او كه مردي شهوت پرست و آلوده بود عاشق اين زن شوهردار شد و خبر را به گوش پدر (معاويه) رساند.

معاويه تصميم گرفت خواسته پليد پسرش را جامه تحقق بپوشاند. عبدالله را احضار كرد و مورد اكرام و احترامش قرار داد، وعده پست و مقام و موقعيت به او داد، و هم گفت مي خواهد دخترش را به عقد او درآورد. البته اين شرط كه او همسرش را طلاق دهد.

عبدالله از اين همه وعده ها فريب خورده و همسرش را طلاق گفت و بعد هم دريافت كه معاويه در وعده هايش تعلل مي ورزد. نه دخترش را به عقد او درمي آورد، و نه از پست و مقام خبري است از كار خود پشيمان شد و روي بازگشت به همسرش را هم نداشت. زيرا كه او را بيحساب و هوسمندان طلاق گفته بود.

از سوي معاويه براي ارينب خواستگاري شد، و حسين عليه السلام هم خواستار او شد. و ارينب به خواستگاري حسين عليه السلام پاسخ مثبت داد. امام فورا او را عقد كرد ولي با او عروسي نكرد. چند صباحي گذشت عبدالله به خدمت امام آمد، شرمنده و پشيمان.

امام داستان عقد خود را با ارينب و عدم عروسي با او را شرح داد و فرمود: خواستم شما دو نفر مجددا بهم برسيد. ارينب را طلاق گفت و فورا بعقد عبدالله درآورد. امام در مورد اين اقدام و جريان معاويه فرموده بود از مرگ پرهيزكاري و درستي بر خود لرزيدم، نخواستم زندگي دو نفر با مكر و حيله اي از ميان برود و بناي آن فروريزد.