بازگشت

ظهور شجاعت در رابطه با وليد


جرات و شجاعت حسين عليه السلام را تنها در كربلا نبايد مشاهده كرد. از جنگاوريهاي او در صفين و ديگر جنگهاي زمان پدر، سخنها نقل شده و بعدها و در دوران بزرگسالي او باز هم نمونه هائي بسيار از جلوه هاي جرات بيان گرديده، بدون اينكه از كربلاي او سخن بميان آمده باشد.

وليد فرماندار مدينه بود. در رابطه با مزرعه و كشتزاري بين او و حسين عليه السلام اختلاف پديد آمد و ظاهرا وليد جسارتي كرد و نخواست به خطاي خود اعتراف كند.


امام عمامه از سر وليد برداشت و آن را به دور گردنش پيچيد و به روي زمينش كشيد. وليد ناگزير اعتراف به حقانيت حسين عليه السلام كرد و به او حق داد. و امام فرمود حال كه حق ثابت شد و انصاف دادي آن مزرعه را بتو بخشيدم. [1] .

و يا در بيعت خواهي وليد از او براي يزيد، امام ابتدا خواست كار را بدون سر و صدا به انجام رسانده و بيعت نكند، و بهنگامي كه مروان را در مقام واداشتن وليد به تهديد و انذار خود ديد فرمود:

من از خاندان پيامبرم، از بيتي پديد آمدم كه معدن و جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان است... و يزيد فردي فاسق، شرابخوار، و قاتل نفسهاي محرمه است، او آشكاركننده ي فسق است و فردي چون من با او بيعت نخواهد كرد... و مثلي لايبايع مثله. [2] .


پاورقي

[1] ص 329 جلاء العيون.

[2] ادب الحسين و حماسته ص 102.