بازگشت

اتمام حجت


او حجت خدا بر مردم روز زمين بود و در امر هدايت و ارشاد سعي داشت حجت خدا را بر مردم تمام كند، حقايق را بي پرده بگويد، تكليف و مسووليت هر كس را به او گوشزد كند. ما به نمونه هائي از اينگونه اقدامات حسين عليه السلام در مباحث بعدي اشاره خواهيم كرد. ولي در اين قسمت نيز بيكي دو مورد اشاره مي نمائيم.

در حين حركت به سوي عراق طي نامه اي به بني هاشم نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم من الحسين بن علي الي بني هاشم- اما بعد فانه من لحق بي استشهد. و من تخلف عني لم يبلغ الفتح [1] بنام خداوند بخشنده مهربان. اين نامه اي است از حسين بن علي قدس سره به بني هاشم. اما بعد آگاه باشيد هر كس در اين طريق به من ملحق گردد به شهادت خواهد رسيد و آنكس كه از من روي برگرداند به پيروزي نخواهد رسيد.

فردي از او پندي براي رسيدن به خير دنيا و آخرت طلبيد. امام در پاسخ او نوشت هر كس رضاي خدا را بر خشم مردم مقدم دارد، خداي او را كفايت كند و هر كس رضاي مردم را بر خشم خداي مقدم دارد، خداي او را به خود و مردم واگذارد. [2] .

در شب عاشورا و قبل از آن با عمر سعد احتجاج نموده و سپس اتمام حجت كرد كه آيا مرا مي شناسي و مي كشي؟ مي داني كه پسر پيامبرم؟ بيا و دست از اين جنايت بردار، گفت ترس دارم اموالم را مصادره كنند، امام فرمود از ملك و دارائي خود به تو مي دهم- گفت: مي ترسم خانه ام را خراب كنند. فرمود: خانه ديگري براي تو مي سازم گفت مي ترسم خانواده ام را اذيت كنند و.... و امام از او روي برگرداند.

در روز عاشورا نيز حجت را بر مردم تمام كرد، به بالاي بلندي برآمد و بر روي شتر نشست تا همه او را ببيند و به صداي بلند فرياد برآورد مردم، خوب گوش فرادهيد، در كشتن من عجله نكنيد كه فردا پشيمان شويد، خود را براي شما معرفي مي كنم،


و معرفي كرد. پرسيد آيا از شما كسي را كشته ام كه امروز در پي انتقاميد؟ و... و بالاخره دستجمعي اعلام آشنائي كردند و گفتند: آگاهانه با تو مي جنگيم و...


پاورقي

[1] ص 600 حليه الابرار.

[2] بحار ج 75 ص 126.