بازگشت

مقدمه


معاويه مرد و مسووليت جديدي از زندگي و حكومت براي حسين عليه السلام پديد آمد. او را در رابطه با معاويه بخاطر صلح امام مجتبي عليه السلام عهدي بود كه امام حسين عليه السلام در تمام دوران امامت خود، آن را مراعات مي كرد. اينك معاويه از دنيا رفته و او عهدي و بيعتي با احدي ندارد.

او در اين فرصت و شرايط حتي حق داشت براي احقاق حق اهلبيت از نو قيام كند و اقدامي را عليه دستگاه بني اميه آغاز نمايد. ولي بعلت عدم آمادگي مردم، و مناسب نبودن شرايط احساس مي كرد هنوز براي آن كار، مقدماتي لازم است و بايد راه رشد اسلام را بنحوي مطلوبتر طي نمود.

ديديم كه او حتي در عصر معاويه هم ساكت نبود، طي نامه هايش او را بخاطر قتل حجر بن عدي، برادرخواندگي زياد بن ابيه، جانشيني يزيد جدا مورد سرزنش قرار داد و جنايت زياد را در عراق به رخ كشيد و توبيخش كرد. و به او گفت كه پسرت يزيد شرابخوار است و لياقت حكومت ندارد. [1] .



پاورقي

[1] انساب الاشراف ج 2 ص 744.