بازگشت

رسميت و فرجام او


او سند جنايت پدر خويش بود. و معاويه با اينكه از اخلاق و رفتار، از ديانت و موضع ضداسلامي او آگاه بود، او را به زمامداري امور مسلمين منصوب كرد. او مي دانست كه فرزندش فردي آلوده و بي حياست، مي دانست او شرابخوار است و بد مستي مي كند، و اين در نامه هاي معاويه به يزيد كاملا معلوم است و با اين حال او را وليعهد خود ساخت. [1] .

يزيد نمي توانست خليفه پيامبر باشد و نمي توانست به اسم اسلام بر مردم حكومت كند و اين مساله اي بود كه همه پاكان و نيكان و افرادي چون حسن عليه السلام و حسين عليه السلام از قبل به معاويه تذكر داده بودند ولي معاويه را گوش بدهكار نبود و اسارت هوي و هوس


را داشت.

سرانجام يزيد پس از سه سال و هشت ماه حكومت، ظاهرا در صفر سال شصت و چهار بمرد. آنهم به بدترين وضع و شرايط. [2] و جهان اسلام را از شر خود فارغ ساخت.



پاورقي

[1] صبح الاعشي ج 6 ص 288.

[2] ص 274 الفتنه الکبري.