بازگشت

ديانت او


تاريخ او را فردي بي دين و ضداسلام معرفي كرده و براي او اسنادي را ذكر مي كند


كه هر كدام به تنهائي براي كفر او كفايت مي كند. از جمله اشعار كفرآميز اوست كه در برابر سر بريده حسين از روي غرور و مستي سرود و در آن بصراحت اعلام كرد، آنچه بني هاشم (پيامبر اسلام) آورد بازيچه اي بيش نبود نه وحيي وجود دارد و نه پيامي از جانب خدا.



لعبت هاشم بالملك فلا

خبر جاء و لا وحي نزل... [1] .



فردي كينه جو و انتقام گير بود. بهنگامي كه اسراي آل محمد را به نزد او آوردند كلاغي بانگ زد و آنها براساس انديشه سنتي خود بانك كلاغ را مشووم مي دانستند- يزيد از شنيدن آن بانك خطاب به كلاغ گفت هرچه خواهي بانك زن من انتقام خود را از پيامبر گرفتم. [2] .

در مجلس شب نشيني هاي خود علنا به اسلام اهانت مي كرد. شعري را از او نقل كرده اند كه در مجلسي از بزم شراب سروده بود و آغازش اين است: معشر الندمان قوموا، و اسمعوا صوت الاغاني... ياران هم پياله اي من، از جاي برخيزيد و نغمه مطربان را بنشويد، از جام هاي شراب بنوشيد. و بحث علم و معنويت را رها كنيد. آواز دلپذير سازهاي مطربان مرا از نداي اذان بي نياز ساخته است و حاضرم حوريه بهشتي را (كه نسيه است) با پيرزني (كه نقد است) عوض كنم... [3] .

سال 62 هجري، پس واقعه كربلا عده اي از مدينه به دمشق رفتند تا از حال و وضع يزيد از نزديك آشنا شوند، اين هيئت به شام رفت و مدتي در آنجا ماند و سپس به مدينه برگشت. در بازگشت به مدينه اعلام كردند:

از نزد كسي مي آييم كه دين ندارد (قدمنا من عند رجل ليس له دين)- شراب مي نوشد، با ابزار موسيقي از تار و طنبور مانوس است، همنشين با سگها و بوزينگان است. او در شهوت پرستي مادر و خواهر و دختر نمي فهمد، ترك نماز مي كند. بخدا ما از نزد او بيرون نيامديم جز آنكه ترسيديم از آسمان بر ما سنگ ببارد. [4] او چنان در مستي است كه نماز از او ترك مي شود. [5] دكه شراب فروشي را بر مسجد ترجيح مي دهد. [6] .


فردي آلوده و سگباز است. [7] .


پاورقي

[1] مروج الذهب ج 2 ص 95.

[2] روح المعاني ج 8 ص 125.

[3] تذکره الخواص ص 291.

[4] تذکره الخواص 288.

[5] کامل ابن اثير ج 4 ص 45.

[6] ابن عساکر ج، ص 373.

[7] ابن عساکر ج، ص 372.