بازگشت

مقدمه


بني اميه افرادي كينه توز براي اسلام و اهلبيت بحساب مي آمدند. اسلام بميزان سر موئي از قدرت و نيروي آنها بهره نبرد ولي شرنگ و زهر آنها بميزان بسيار بر جان اسلام وارد شد تا حدي كه در عصر معاويه پيكره ي اسلام نيمه جان شده و در عصر يزيد و عبدالملك و وليد نفس آن به شماره افتاده بود.

دشمني آنها با اسلام و اهلبيت مساله اي نيست كه تنها جمعي از شيعيان و يا مورخان از آن بحث كرده باشند، بلكه امري است متفق عليه. طبري مي نويسد: معاويه كسي است كه پيامبر درباره او گفته بود: از اين گذرگاه نامردي مي آيد كه در قيامت بي دين محشور مي شود و لحظه اي بعد معاويه وارد شد. [1] و هم پيامبر فرموده بود هرگاه معاويه را بالاي منبر من ديديد گردنش را بزنيد. [2] .

بگفته حسن بصري معاويه چهار گناه را مرتكب شد كه هر كدام به تنهائي براي مجرميتش كافي بود: 1- امت را وسيله نابخردان به پراكندگي انداخت، 2- يزيد مست را جانشين خود ساخت، 3- خلافت اسلامي را بازيچه قرار داد و به سلطنت مبدل ساخت، 4- زياد را كه زنازاده اي بود به برادري خود ملحق كرد. [3] .



پاورقي

[1] تاريخ طبري ج 11 ص 357.

[2] وقعه صفين.

[3] طبري ج 2 ص 157.