بازگشت

خيانتهاي معاويه


معاويه پس از صلح همه عهدها و قراردادهاي خود را ناديده گرفت و ميدان را براي تاخت و تاز مساعد ديد. او هيچگونه پاي بندي به عهد و پيمان خود نداشت و با كمال گستاخي و وقاحت، در برابر ديدگان حيرت زنده مردم مدعي شده همه عهدهائي كه با حسن عليه السلام بسته و همه ي مواد و قرارداد صلح زير اين دو پاي من است. [1] .

معاويه بخاطر دشمني با علي و خاندانش همه ياران حسن را تار و مار كرد و همه شيعيان علي عليه السلام را از دم تيغ گذراند. چه بسيار از نيكان و پاكان چون حجربن عدي، رشيد هجري، قبيصه بن ربيع، عمرو بن حمق خزاعي را از ميان برداشت. برخي را دست پا و زبان بريد (رشيد هجري) برخي را با دست و پاي بسته به زنجير سربريد (حجر بن عدي) برخي را در 80 سالگي با چند ضربه به نيزه كشت (عمرو بن حمق) و برخي را


زنده به گور كرد و...

آري، او از زمينه تبهكاري ها و عداوتهاي معاويه مطلع بود و تمام ريزه كاري ها را مي دانست و هم شاهد خيانتها و دين فروشيها و دسيسه بازي هاي او بود، آنهم از سوي كساني كه انتظار خيانت از آنها نمي رفت.

اين تبه كاري ها و خيانت ها چندان علني و آشكار شده بود كه مردم را نفرتي از دستگاه زمامدار پديد آمد و آنها در ده سال آخر عمر معاويه عداوت بني اميه و محبت اهل بيت را جزء دين خود مي دانستند. [2] .


پاورقي

[1] الکامل- ابن اثير.

[2] علي و بنوه ص 197 طه حسين.