بازگشت

بي حسابي هاي مردم


او شاهد بي وفائي مردم نسبت به علي عليه السلام، سبكسري هاي آنان، مشكل تراشي ها و بگفته عوام چوب لاي چرخ گذاشتن ها در كار حكومتي او بود. او رنج پدر را احساس مي كرد و از درد و رنج او درد مي كشيد از درد دل هاي پدر و از سر در چاه كردن و ناله


زدن هاي او آگاه بود و از آن متاثر مي شد.

او شاهد مخالفتهاي خونين خصم در عصر پدر و عليه او بود و مي ديد كه دشمن براي به ثمر رساندن خواسته هاي خود تا چه مرزي به پيش مي رود و چگونه خون مردم را به بازي مي گيرد. توطئه هاي مكرر و پي در پي را مي ديد درد پدر را مي فهميد و مي يافت كه علي بخاطر مصالح اسلام چگونه آنها را تحمل مي كند و دم برنمي آورد.

حق اين است كه نابساماني هاي زمان علي عليه السلام ريشه در عصر خلافتهاي گذشته داشت و مخصوصا در نيمه دوم خلافت عثمان كه حيف و ميل ها و بي عدالتي ها آغاز شده و اختناق و استعمار فكري و آزار و شكنجه مومنان شروع شده بود. [1] .

و بازتاب و انعكاس آنها و حتي عادت يافتن مردم به چنان شرايط از آن زمان آغاز شده و امروز امام اميرالمومنين و فردا امام مجتبي عليه السلام و ايام بعد امام حسين عليه السلام بايد با چنان شرايط و مشكلاتي دست بگريبان گردند.


پاورقي

[1] مروج الذهب ج 2 ص 349.