بازگشت

شركت در جنگها


او در عصر پدر در همه جنگها شكرت داشت در جنگ جمل، در صفين، در نهروان، و حتي در آخرين سپاهي كه علي عليه السلام قبل از مرگ و شهادت خود عليه معاويه ترتيب داده بود. حسين عليه السلام سرداري يك سپاه ده هزار نفري را بر عهده داشت كه بنا بود به سوي معاويه حركت كنند ولي افسوس!!

ايثار و شهادت طلبي او و برادرش امام مجتبي عليه السلام در جنگ بحدي بود كه علي عليه السلام را بر جانشان بيمناك مي كرد. او مي فرمود: اين دو را مراقب باشيد كه در جنگ بخطر نيفتند و كشته نگردند و نسل پيامبر با شهادت اين دو قطع نگردد. املكوا عني هذين الغلامين- فاني افنس بهذين يعني الحسن والحسين لئلا ينقطع بهما نسل رسول الله. [1] .

به محمد حنفيه در جنگ صفين دو سه بار فرمان حمله و پيشروي داد او خود را به قلب لشكر مي زد و چندان تلاش مي كرد و زخمي مي شد كه خون از زره او بيرون مي زد. علي عليه السلام از ديدن حال او فرمود پدرت فداي تو كه مرا با مبارزه خود خرسند كردي و در برابر اين سوال محمد كه چرا حسن و حسين را فرمان حمله نمي دهي؟ فرمود پسرم تو فرزند مني و آن دو پسران رسول الله اند آيا من نبايد مراقبشان باشم؟ و محمد گفته بود خداي مرا فداي آنها گرداند. [2] .


پاورقي

[1] ابي‏الحديد ج 1 ص 118.

[2] بحارالانوار ج 45 ص 348.