بازگشت

ياد شهادت او


گفتيم كه داستان شهادت حسين عليه السلام از همان روزهاي اول ولادت او مطرح بوده و جبرئيل خبر آن را به رسول خدا صلي الله عليه و آله داده بود. رسول خدا در روز اول ولادت قنداقه او را به سينه چسبانيد و نگاهي اندوهناك به او انداخت و زمزمه هائي كرد و اشك ريخت. [1] .

در سندي آمده است كه پيامبر قنداقه حسين را ديد و گريست و فرمود امت گمراهم او را به قتل مي رسانند خداي شفاعتم را نصيبشان نفرمايد ان ابني هذا ستقتله الفئه الباغيه من امتي لا انا لهم الله شفاعتي و آنگاه به اسماء فرمود اين خبر را به فاطمه عليهاالسلام مده. [2] .

در سندي ديگر آمده است كه پيامبر حسين عليه السلام را در بغل گرفت و او را بوسيد و


گريست و فرمود؟ مرا با يزيد چكار؟ خداي به يزيد خير ندهد، خداوندا يزيد را لعنت كن و آنگاه از شدت گريه حالت غشوه بر او عارض شد: امالي و ليزيد لا بارك الله في يزيد- الله العن يزيد- ثم غشي [3] .

پيامبر سينه حسين، لب و دهان حسين عليه السلام و گلويش را مي بوسيد. گودال گردن (نحر) او را بوسه مي زد. روي سينه اش را مي بوسيد. گاهي علي را وادار مي كرد كه حسين را سراپا نگه دارند و آنگاه تمام اعضايش را مي بوسيد و مي گريست و مي فرمود: اقبل مواضع السيوف جايگاه شمشيرها را مي بوسم. [4] .


پاورقي

[1] خصايص سيوطي ج 2 ص 125.

[2] تارخي الخميس.

[3] سنن ابن ماجه.

[4] مناقب، مقتل خوارزمي، لهوف.