بازگشت

دوران كودكي


حسين عليه السلام دوران كودكي نوراني، جالب و مطبوعي داشت. در خانه اي رشد يافت كه از نظر مادي در شرايط خوبي نبود ولي آن خانه سرشار از تربيت و رشد، انسانيت و اخلاق حسنه بود. پدر و مادر گرانقدرش براي او وقت گذاري مي كردند، مخصوصا فاطمه عليهاالسلام با زمزمه هاي ملكوتي و ترنم هائي دلنشين از همان دوران خردسالي روح جرات و شجاعت را در او مي دماند.

او كودك بود ولي رسول خدا صلي الله عليه و آله با او معامله افراد بالغ را داشت. مي دانيم مباهله جز با افراد بالغ جايز نيست ولي رسول خدا صلي الله عليه و آله او را در جريان مباهله با مسحيان نجران با خويش همراه كرد. كودك بود ولي شهادت او و برادرش را بعنوان شهادت دو بزرگسال عادل تاييد مي كرد.

مي دانيم در بيعتهاي سياسي شرط عقل و بلوغ مطرح است ولي در بيعت رضوان رسول خدا بيعت حسن عليه السلام و حسين عليه السلام را پذيرا شد و فرمود فرد خردسال بيعت نمي كند جز كسيكه از ما باشد. و لم يبايع صغيرا الا منا. [1] .

از همان خردسالي آثار كياست و فطانت در او عيان بود. ابورافع از صحابه پيامبر صلي الله عليه و آله گويد با او بازي مي كردم و پرتاب سنگ و نشانه گيري را تمرين كرده و با او مسابقه مي دادم. گاهي من به نشانه مي زدم و باو مي گفتم بايد مرا سواري دهي:

مي گفت آيا راضي مي شوي بر دوش كسي سوار شوي كه پيامبر او را بر دوش مي گرفت؟ و من منصرف مي شدم. گاهي او به نشانه مي زد. مي گفت آيا دوست نداري


كسي را بر دوش خود سوار كني كه رسول خدا او را بر دوش مي گرفت. [2] .


پاورقي

[1] سيوطي.

[2] مناقب ابن شهر آشوب.