بازگشت

درسي كه حسين به مسلمانان آموخت


چنانكه مي دانيم دين و مقررات آسماني براي اداره زندگي است و همه شرايع الهي از جمله اسلام بزرگ به دليل تأمين و حفظ مصالح پنجگانه زندگي انسانها در دنيا و تأمين خوشبختي انسان در دو جهان آمده اند كه به اعتقاد حقوقدانان برجسته اسلامي به ترتيب اهميت و ارزش عبارتند از: دين و عقيده، نفس و جان، مال و دارايي، نسب و ناموس و عقل خرد. [1] .

فلسفه اصلي همه دستورهاي فقهي اعم از عبادات، معاملات و احكام و سياسات و تضمين مصالح و منافع مربوط به اين نيازهاي زندگي مسلمانان، و هر فرد وظيفه شناس مكلف است حداكثر توش و توان خود را براي حفظ و نگهداري هر يك از اين مقاصد پنجگانه به كار گيرد و در صورت مزاحمت هر كدام از اينها با يكديگر به حكم قاعده فقهي «اهم و مهم» بايد مهم را فداي مهمتر كرد.

از اينرو بايد گفت جهاد و شهادت در راه آرمانهاي مقدس و دفاع از كيان و حيثيت دين بر همه مسلمانان واجب است؛ تا چه رسد به امام زمان كه وظيفه اصلي او تبيين دين و پاسداري آن از گزند دشمنان دين است. چه اينكه در قرآن كريم بيش از صد آيه در تحريض مؤمنان به جهاد و شهادت شده و در هيچ آيه مشروط و مقيد به علم به پيروزي نشده است. پيامبر اكرم (ص) نيز در نبردهاي نابرابر به جهاد في سبيل الله و استقبال از شهادت پرداخت.

هر چند نهي لا تلقوا در آيه وانفقوا فس سبيل الله و لاتلقوا بايديكم الي التهلكه (بقره 159) مطلق است و حرمت آن شامل خودكشي با سم خوردن و مانند آن مي شود اما با توجه به شان نزول آيه و قبل و بعد آن، منظور آن هلاكت اخروي در ترك انفاق مال و جهاد با جان در راه دين است، و به اصطلاح كشته شدن در راه دين خدا موضوعا از حكم القاي نفس در تهلكه بيرون است و به تعبير خود قرآن احدي الحسنيين (پيروزي يا شهادت) و بلكه حيات جاودانه است: و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون (آل عمران 169). بنابراين روشن شد كه شهادت حضرت امام حسين (ع) كه پس از حمزه سيدالشهدا اين لقب را سالار شهيدان از زبان پيامبر (ص) به خود اختصاص داد قطعا از مصداقهاي القاي نفس در تهلكه نيست، بلكه سعادت جاوداني و فضيلت دائمي و حيات ابدي است و به گفته مولوي:



آنكه مردن پيش چشمش تهلك است

نهي لا تلقوا بگيرد او به دست



امام (ع) به عنوان الگو و اسوه امت، شرافت دين را بر احترام جان و مال و عيال خويش مقدم داشت و براي بقاي اسلام از زندگي موقت خود دست شست و به همگان آموخت كه بايد همه چيز خود را فداي دين خدا كرد، نه دين را فداي همه؛ كه ارزش دين در زندگي انسان از هر كس و هر چيز بيشتر است.



گذشت از سر فرزند و مال و جان و عيالش

چو ديد مي نتواند گذشت از سر دينش



به همين دليل بود كه امام (ع) در آخرين لحظات عمر در حالي كه بر بدن مطهرش اثر 34 زخم شمشير و 33 زخم تير و 120 اثر طعن نيزه نمودار و شمر ملعون با خنجر برهنه روي سينه حضرتش نشسته بود به گفته او «فابتسم الامام» يعني امام كفو و هماورد كريمي بود كه بر مرگ لبخند رضايت زد. [2] .

آري در حين شهادت لبخند مي زند به اين دليل كه تا چند لحظه ديگر به ملاقات پروردگار نائل مي شود و رضايت او را جلب مي كند و با نصار خون پاكش پايه هاي حكومت ستمگران را مي لرزاند و با جوشش خون او، كه خون خدا بود، درخت تناور اسلام براي هميشه تاريخ بارورتر مي شود و اسلام را زنده و عظمت و شوكت آن را تجديد مي كند و سرانجام خرسند است به اين دليل كه به وظيفه الهي خود در راه دفاع از دين جدش عمل كرده و درس دينداري و فداكاري در راه دين خدا را به همه مسلمانان آموخته است و به تعبير شاعر معاصر پارسي گوي:



شمع مي خندد و شوق رخ جانان دارد

اشكها بين كه از اين خنده به دامان دارد



شمع از اشك و گل از ناله شود زيباتر

خنده با ديده ي تر، جلوه دو چندان دارد



اين چه رازي است خدايا كه حسين بن علي

لب پرخنده ولي ديده ي گريان دارد



با اين نيايش حسين (ع) اين مقاله را حسن ختام مي بخشم كه مي فرمود: اللهم اني احمدك ان اكرمتنا بالانبوة و علمتنا القران و فقهتنا في الدين و جعلت لنا اسماعا و ابصارا و افئدة فاجعلنا من الشاكرين. و به بيان مرحوم ابوالقاسم حالت:



تسبيح تو گويم كه مرا جان دادي

پيغمبر و دين دادي و قرآن دادي



ما را ز پي شكر زبان نيز بده

آنگونه كه چشم و گوش و ايمان دادي [3] .


پاورقي

[1] فاضل سيوري، مقداد بن عبدالله، نضد القواعد الفقيهيه علي مذهب الامامية، قم، مکتبة النجفي 1404 ق ص 7 و 62 و ابوحامد محمد غزالي المستصفي من علم الاصول، ج 1، ص 384.

[2] امالي شيخ صدوق مجلس 31 ج 1، مروج الذهب مسعودي ج 3 ص 11 و قمقام الزخار ص 465.

[3] حالت، ابوالقاسم، کلمات قصار حسين، تهران، کتابخانه بهجت ط 2 ص 51.