بازگشت

استمرار حركت انبيا در پرتو امامت


در باور مذهب پوياي تشيع امامت ادامه ي راه انبياء و مكمل دين و شريعت و متمم اصل نبوت به حساب مي آيد كه مسئوليت بيان احكام دين و تبليغ وحي و قضاوت و حاكميت بر سرنوشت مردم و اجراي احكام و حدود الهي را به دوش مي كشد و تفاوت نبي و رسول و امام اين است كه پيامبران در مقام نبوت تنها پيام حق را از راه وحي دريافت و از آن خبر مي دهند و در مقام رسالت با بشارت و انذار همانند واعظ و مبلغ دلسوزي پيام الهي را تنها به مردم ابلاغ مي كنند؛ اما در مقام امامت از راه تشكيل حكومت عدل يا بدون آن پيامها و برنامه هاي الهي را به مرحله اجرا درمي آورد. در واقع منصب امامت جايگاه عينيت و تحقق بخشيدن همه ي برنامه هاي سعادت آفرين آفريدگار جهان در جوامع انساني است.

امام تنها وظيفه ي هدايت تشريعي به معناي ارائه طريق و رهنمايي كه در نبوت و رسالت وجود دارد به عهده ندارد، بلكه به حكم قاعده لطف، بار مسئليت ايصال به مطلوب و رساندن نفوس آماده و مستعد را به سر منزل مقصود با هدايت به امر و ولايت تكويني به عنوان راهبر و رهنمودن به دوش مي كشد. البته پيامبران اولوالعزم همانند پيامبر ما هم نبي نبودند و هم رسول، هم امام، و شماري از پيامبران الهي امام نبودند چنانكه ائمه ي ما امامند و نبي نيستند.

شيعيان، پيامبر اسلام را خاتم النبيين و پايان بخش سلسله ي نبوت و رسالت الهي و نزول وحي مي دانند. ولي به حكم عقل، خاتميت را ختم رهبري و راهنمايي الهي تلقي نمي كنند، زيرا فراهم نمودن شرايط و امكانات را براي رسيدن همه انسانها در همه زمانها به كمال لايق خود و مطلوب خدا عقلا و شرعا بر خداوند حكيم عليم خبير لازم مي شمارند.



اذ مقتضي الحكمة و العناية

ايصال كل ممكن لغاية



حضرت رضا (ع) در معرفي امام مي فرمايد: ان الامامة زمام الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عزالمؤمنين ان الامامة اس الاسلام النامي و فرعه السامي بالامام تقام الصلوة و الزكاة و الصيام و الحج و الجهاد و توفير الفيي ء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحكام و منع الثغور و الاطراف. [1] .

امامت زمام دين (تعيين كننده مسير) و باعث نظم مسلمين و اصلاح زندگي دنيا و موجب عزت مؤمنان است. امامت بنيان اسلام رو به رشد و پرورش دهنده ي انسانها و فرع عالي آن است و با امامت نماز، روزه، زكات، حج و جهاد پايدار و تمام مي شود. بواسطه امام مالياتهاي اسلامي فراوان گردد، به بركت امام حدود و مقررات ديني اجرا و از مرزها و نواحي كشور پاسداري مي شود.


پاورقي

[1] شيخ صدوق، محمد بن بابويه عيون اخبار الرضا، تهران آخوندي 1374 ج 1 باب 20 حديث نخست. تحف 515.