بازگشت

ولايت تكويني امام معصوم


در بينش شيعه، امامت يكي از اصول پنجگانه اعتقادي و ضروري مذهب است كه مقام ولايت ائمه (ع) ركن اساي آن را تشكيل مي دهد و انكار آن باعث عدم پذيرش اعمال عبادي در پيشگاه خدا مي شود كه فرمودند: من لم يتولنا لم يرفع الله له عملا هر كس ولايت ما را قبول نداشته باشد، خداوند عملي را از او نمي پذيرد و بالا نمي برد. [1] .

در فرهنگ اسلام، ولايت مراتب و ابعادي دارد:

1- بعد عاطفي يا به تعبير شهيد مطهري ولاء محبت كه دوستي اهل بيت در قرآن كريم به عنوان مزد رسالت اعلام شده است. قل لا أسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي (شوري آيه 23).

2- بعد عملي يا ولايت ديني كه علامه طباطبايي در كتاب شيعه در اسلام از آن به مرجعيت علمي - فرهنگي تعبير مي كند كه در قرآن آمده است: فأسئلوا اهل الذكران كنتم لا تعلمون (نحل آيه 43 و انبياء آيه 7) و ما يعلم تاوليه الا الله و الراسخون في العلم (آل عمران آيه 7) كه در عصر غيبت امام زمان (عج) فقيه اعلم جامع الشرايط به نيابت از امام (ع)، عهده دار ولايت تشريعي است.

3- بعد اجتماعي و سياسي كه شهيد مطهري از آن به ولايت زعامت تعبير مي كند و در قرآن، اطاعت از ولي امر همانند فرمانبرداري از خدا و رسول معرفي شده است: أطيعوالله و أطيعو الرسول و اولي الامر منكم. (نساء آيه 59) كه اين ولايت را در زمان غيبت، ولي فقيه عادل به عهده دارد.

4- بعد ارشادي و تربيتي كه امام به عنوان الگو و ميزان اعمال و انسان كامل و به تعبير عرفا ولايت باطني است كه خداوند در ترسيم چهره ي عباد الرحمن يعني بندگان شايسته ي خدا مي فرمايد: و الذين يقولون ربنا... و اجعلنا للمتقين اماما (فرقان 75).

5- بعد معنوي كه به آن ولاي تصرف و ولايت تكويني مي گويند و برترين ابعاد ولايت ائمه است كه در قرآن كريم آمده است: و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا و كانوا بآياتنا يوقنون. (سجده آيه 24) ايشان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كنند چون پايداري كردند و اهل يقين بودند.

در پرتو مقام الهي است كه امام مي تواند در عالم تكوين و طبيعت به اذن خدا فرمانروايي كند و همه قوانين حاكم و اسباب عالم را در تسخير و تصرف خويش درآورده و با اراده و مشيت الهي از او كار خدايي سر مي زند، و ياراي آن را دارد كه با اعجاز و كرامت در زمان حيات يا ممات ظاهري درد بي درمان را شفا دهد و آتش را سرد كند و نيروي جاذبه زمين را از كشش بازدارد و هسته خرما را به سرعت بارور، و نقش شير روي پرده را زنده سازد.

در ظل وجود با بركت او، حيات و افاضه فيوضات الهي به خلق ادامه يابد كه فرمودند: لو لا الحجة لساخت الارض باهلها اميرالمؤمنين (ع) به شاگرد برجسته اش كميل مي فرمايد: اللهم بلي لا تخلوا الارض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بيناته... [2] بار الها آري زمين هيچگاه از حجت خدا (انسان كامل) خالي نيست. يا آشكار است و مشهور، يا ترسان و در تيرگيهاي ظلم و ستم پنهان تا حجتها و دلائل روشن از بين نرود... و اين همان معناست كه عارفان اهل معرفت از آن به قطب عالم امكان و ولي كامل تعبير مي كنند و روح كلي انسانيت است كه بر همه روحها محيط است و وجود او به عنوان قلب هستي يك ضرورت است و به گفته مولوي:



پس به هر دوري وليي قائم است

تا قيامت آزمايش دايم است.




پاورقي

[1] کليني، محمد بن يعقوب. الاصول من الکافي بيروت، دارالتعارف 1401 ق ط 4 ج 1 ص 430.

[2] صبحي صالح، نهج البلاغه امام علي (ع)، قم دارالهجرة، حکمت 147 ص 197.