بازگشت

فاطمه زهرا


فاطمه ي زهرا عليهاالسلام كه حداقل ده سال تحت تربيت مستقيم شخص اول اسلام بود، از لحاظ نيكوكاري و راستي و وفاداري، شخصيت و شجاعت آن چنان بود كه نظير نداشت. با دست خويش به دستاس مي پرداخت و در همان حال، بچه اش را شير مي داد. وقتي، در اثر جراحت دست، از پيغمبر صلي الله عليه و آله خواستار خدمتكاري شد. رسول خدا صلي الله عليه و آله بدو فرمود: «اكنون چهارصد مسلمان در مسجد آب و نان ندارد» [1] .

«براي برگشت پدر و شوهرش از جنگ، پرده اي براي منزل تهيه ديده بود و وقتي در چهره ي رسول خدا صلي الله عليه و آله خواند كه وي ناراضي است، پرده را كند و به همراه دستبند و گردنبند براي مصارف عمومي به حضور پدر فرستاد.» [2] «پدر به او نصيحت مي كرد: «مبادا مغرور شوي كه دختر پيغمبر هستي و در عين حال لباس ستمكاران بپوشي» [3] پيغمبر صلي الله عليه و آله آن قدر وي را دوست مي داشت و به شخصيتش احترام مي گذاشت كه وقتي فاطمه عليهاالسلام بر او وارد مي شد، برمي خاست و دخترش را مي بوسيد و او را به جاي خويش مي نشانيد.

مي دانيم كه وي پس از مرگ پدر، بر سر مسأله فدك با رئيس حكومت وقت اختلاف نظر داشت و به منظور اثبات حقانيت خود، در مسجد پيغمبر صلي الله عليه و آله، طي خطابه اي مهيج با خليفه احتجاج كرد؛ اين خطابه و احتجاج تاريخي، نمودار شخصيت، برازندگي، سخنوري، فهم و كمال، درك سياسي و وقوف بر اوضاع اجتماعي است كه فاطمه عليهاالسلام دارا بوده است. مراحل عبادي و معنوي وي نيز، از گريه هاي نيمه شب و نمازها و دعاهاي او به خوبي پديدار است.

سخن كوتاه: كانون خانوادگي اي كه با تلفيق دو روحيه ي بزرگ و با فضيلت علي عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام پديد آيد، سرشار از كمال و معرفت، دانايي و بزرگواري،


بردباري و صبر و حوصله است؛ در تواريخ مي خوانيم كه علي عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام طي مراسمي، بسيار ساده با هم ازدواج كردند: پس از آنكه علي عليه السلام، فاطمه عليهاالسلام را از پيغمبر صلي الله عليه و آله خواستگاري كرد، زره خويش را به فروخت و خرج عروسي كرد. اين زن و شوهر جوان، به كمك يكديگر امور منزل را اداره مي كردند، وضع زندگيشان با نازلترين زندگي مردم حجاز مساوي بود و در عين قناعت، پيوسته نيازمندان و بيچارگان را دستگيري مي كردند. مولودي كه از چنين پدر و مادري پا به عرصه ي وجود گذارد، نمي شود به فضايل آراسته نباشد و يك روان شناس كه به عوامل وراثت به خوبي وقوف داشته باشد، مي تواند حتي پيش از تولد چنين فرزندي، حدس بزند كه: فرزند آينده ي چنين خانواده اي، اگر از نظر محيط تربيتي نيز در وضع مساعدي قرار گيرد، در سطح عالي اخلاقي - انساني قرار خواهد داشت.

يادآوري اين نكته نيز ضروري است كه: هم صفات روحي پدر و مادر و هم حالات و دريافتهاي مختلف مادر از قبيل شادي، تأثر، آرامش و اضطراب او در دوران حمل، در وراثت مؤثر است.

«استاد علايلي» در اين خصوص چنين مي نويسد:

«وراثت بر دو قسم است: وراثت تاريخي و وراثت تأثري يا انفعالي، قسم اول انتقال صفات روحي پدران به فرزند است و قسم دوم، انتقال انواع شعوري كه مادران در حمل، تحت تأثير آن قرار مي گيرند».

وي سپس دو نمونه از دانشمندان خارجي را نقل مي كند و آنگاه مي نويسد:

«آل هاشم از قديمي ترين دوران، متخصص شؤون ديني بودند. وراثت ديني، با پيغمبر صلي الله عليه و آله كه داراي يك ضمير ديني، با تمام شكل آن بود تكميل يافت و بنابراين وراثت ديني در خون حسين تركيب شد و وي از اين جهت بي نياز بود.»

«فاطمه... مجسمه اي از نيكي و شايستگي بود... از سنه سوم هجري كه حسين، جنين بود، واقعه احد روي داد و فاطمه بشدت ناراحت و نگران بود».

علايلي آنگاه نتيجه مي گيرد كه:

امام، نيكوكاري و شايستگي و نگراني و تأثير را از مادر به ارث برد و لذا بسيار كم بازي و شوخي مي كرد و به آينده بسيار مي انديشيد و در تفكر، يك نوع نااميدي


داشت و از آنرو كه فاطمه در آتش انتقام از دشمن مي سوخت، امام نيز در مقاومت در برابر گمراهان بسيار سخت بود.» [4] .

استاد، در اين باب، از اين نكته ياد نكرده كه دوران حاملگي حسين عليه السلام، دوره ي نوسازي جامعه بود و در اين دوره، با آنكه مشكلات، فراوان است؛ ولي در روحيه نوسازان اجتماع، شادي و غم، ناراحتي و انبساط خاطر به هم مي آميزد. بنابراين، امام عليه السلام با خصوصيات مختلف فاطمه عليهاالسلام كه در اين دوران دارا بود عجين شده و در هر دو قسمت تحت تأثير وراثت قرار گرفته بود و لذا ما، در زندگي وي هر دو نمونه حالات را مشاهده مي كنيم. ما مي گوييم: وي هم بازي و شوخي مي كرد و هم در انديشه ي آينده بود و هم در تفكر اميدواري داشت؛ زيرا مادرش در عين ناراحتيها در يك مرحله ي نوسازي به آينده اسلام و پدرش اميدوار بود. حسين عليه السلام در مرحله تربيتي نيز از بهترين محيطهاي تربيتي برخوردار بود. كه در سطور آينده بدان خواهيم پرداخت...

- از آنچه گذشت، تابلوي مختصري از محيط خانوادگي حسين بن علي عليه السلام در برابر چشم قرار دارد:

امام حسين عليه السلام مهر و عاطفه، صميميت و گذشت، فروتني و تساهل، مردانگي و صلابت، تعقل و پاكدامني را از محيط خانوادگي خويش فراگرفت و بذر صفات نيك كه در روح او كاشته شده بود، از دوران طفوليت آبياري گرديد. افزون بر اين، آنچه در زندگي پر ماجراي پدر و مادر مي ديد و فراز و نشيبهاي پيوسته اي كه در زندگي متلاطم و سياسي آنان پيش مي آمد؛ او را به صورت مردي روشن بين و كارآزموده در آورد.

و به قول علايلي:

«طرز تربيت كودكي و مواقف بزرگي كه مردانه و بسيار با اهميت بود و مواجهه با انقلابات بزرگ، وراثت او را در راه خود انداخت و او را به صورت مرد بزرگي در آورد


كه شايستگي داشت افكار اصلاحي همه جانبه اي كه پدرش پي ريزي كرده بود، به حاصل رساند.» [5] .


پاورقي

[1] مناقب، ج 3، صص 341 - 333.

[2] مناقب، ج 3، صص 341 - 333.

[3] مناقب، ج 3 صص 341 - 333.

[4] تاريخ الحسين، ص 208 به بعد.

[5] تاريخ الحسين، ص 213.