بازگشت

زيان كاران


در حماسه ي كربلا، چهره هايي هستند كه هماي سعادت بر بام زندگي شان نشست تا مسير ايشان به سوي فردوس باشد؛ اما مستي رفاه طلبي، دنياپرستي، مرگ گريزي، قدرت خواهي و عوام زدگي، عقل و خرد را از آنان ربود و هر يك را با بهانه اي زمين گير كرد. آنان با پاي بند شدن به اهل، عيال و مال، دست رد به بخت زرين خويش زده، دعوت امام را اجابت نكردند.



گل اگرچه هست بس صاحب جمال

حسن او در هفته اي گيرد زوال



درگذر از گل كه گل هر نوبهار

بر تو مي خندد نه در تو شرم دار [1] .


دقت در زندگي هر يك از زيان كاران و آن انسان هاي ناتمام، خواه آنان كه از نخبگان سياسي جامعه وقت بودند يا آن دسته كه از چنين جايگاهي برخوردار نبودند، ما را به نقطه اي آغازين سقوط حيات ايشان رهنمون و فرجا سوء ردكنندگان دعوت امام را مبرهن مي سازد.

در اين بخش تنها چهره هايي معرفي مي شوند كه امام حسين عليه السلام آنان را دعوت به حضور در جمع ياران خود كرد؛ هر چند كه در جريان حركت امام از مدينه به كربلا، امام با چهره هاي مختلفي ديدار كردند و گفته هاي چندي بين حضرت و ايشان رد و بدل گرديد و برخي لب به نصيحت گشودند و امام را از اين سفر بر حذر داشتنند. شخصيت هايي چون عبدالله بن مطيع، عبدالله بن زبير، اوزاعي، عمر بن عبدالرحمن و ابوسعيد خدري افرادي اند كه با امام ملاقات كردند؛ اما امام از آنان دعوتي براي حضور در حركت خود نكرد [2] ؛ از اين رو در اين بخش از ايشان ياد نمي شود.


پاورقي

[1] عطار نيشابوري، منطق الطير، ص 43.

[2] ر.ک: الامام‏الحسين عليه‏السلام في المدينه المنوره، ص 419؛ الامام الحسين عليه‏السلام في کربلاء، ص 315، 303، 300، 276، 214.