بازگشت

مقدمه


چهره هايي چون چراغ تابان بودند برخي مانند ماه غروب كردند و برخي چون ستاره فرورفتند اي امت ستم، اين بود جزاي رسول خدا! [1] .

حادثه ي كربلا يك حماسه بود، با چهره نمايي شخصيت هاي گونه گون، در يك آزمون سخت الهي.

حسين بن علي عليه السلام حركتي را براي سامان بخشي امت اسلام و راه بري ايشان به سوي «نيكي ها» آغاز كرد. اين تلاش نه از سر «رقابت در قدرت» يا «ميل به افزودن كالاي دنيا» بلكه به هدف «برافراشتن پرچم دين خدا»، «اصلاح جامعه» و فراهم آوري «امنيت براي ستمديده» بود تا همگان به فرائض و سنت ها عمل كنند. اين حركت، آزمايشي براي همگان بود: عام و خاص، كوچك و بزرگ، زن و مرد، عرب و عجم، نخبه ي سياسي و شهروند عادي در اين عرصه، مخاطب رهنمود سيد شهيدان و دعوت او بودند.

برخي «پيش گام» اين نهضت گشتند و جمعي به آنان پيوسته، «ره يافته» اين خط سرخ شدند.


بسياري جناح «ستم كاران» را سامان دادند، جرياني كه حسين عليه السلام آنان را «سركشان امت و بازماندگان احزاب تباهي، دورافكنان قرآن، بارور شدگان شيطان، هواداران گناه و خاموش گران سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله» مي شمرد. [2] .

طيفي نيز وجود داشت كه با رد دعوت امام، تماشاي صف آرايي جبهه ي حق و باطل را تكليف خود برگزيدند. آنان را مي توان «زيان كاران» حماسه ي جاويد كربلا ناميد.



از جهان دو بانگ مي آيد بضد

تا كدامين را تو باشي مستعد



آن يكي بانگش نشور اتقيا

و آن يكي بانگش فريب اشقيا



آن يكي چون نيست با اخيار يار

لا جرم شد پهلوي فجار جرا



گر تو نشناسي كسي را از ظلام

بنگر او را كوش سازيدست امام [3] .



حكايت طلوع و افول چهره ها، غصه ي ريزش ها و قصه ي رويش هاي تاريخ را در يادها تداعي مي كند. هر جريان و نهضتي، «از راه مانده» و «به راه پيوسته» دارد، زيبايي تاريخ، جاودانه ماندن بر راه راست است.

عبرت است آن قصه، اي جان مر تو را

محمدباقر پوراميني

ذي حجه 1424 - بهمن 1382



پاورقي

[1] شريف رضي.

[2] خوارزمي، مقتل الحسين، ج 2، ص 6.

[3] مثنوي معنوي.