بازگشت

نداشتن آزادي عمل و استقلال فكري


از جمله عواملي كه مردم كوفه را بر آن داشت تا با امام حسين (ع) بجنگند، اين بود كه مردم كوفه از يك بلوغ فكري و استقلال ـ در تصميم گيري ـ برخوردار نبودند، زيرا شهر كوفه پس از تأسيس آن در سال 20 هجري، محل اسكان قبائل، گروه ها، مليّت ها، مذاهب و اديان گوناگوني بود كه همين ناهماهنگي و يك دست نبودن مردم سبب شد تا هر قبيله اي براي خود و هم پيمانانش شرايط خاصي اعمال كند.

استاد شريف قرشي با بررسي وضعيت مردم كوفه به تفصيل در اين باره پرداخته و ساكنان آن را در آغاز تأسيس ـ كه پس ازفتح عراق بر دست سعد بن ابي وقاص صورت گرفت ـ عده اي از ياران پيامبر (ص) دانسته كه به كوفه رفتند و هم چنين قبائلي از يمن ـ همانند قضاعه، غسان، بجيله، خثعم، كنده، حضرموت، ازد، مذحج، حمير، همدان و نخع ـ و قبايل عدناني ـ همانند تميم و بنوالعصر ـ و قبايل بني بكر ـ همانند بنواسد، غطفان و محارب و نمير ـ و نيز گروهي از ايرانيان كه پس از فتح، شهر كوفه را براي اقامت انتخاب كردند. هم چنين نبطي ها و سريانيان در كنار ديگر قبايل و طوايف در اين شهر اقامت گزيدند.

علاوه بر اين غير از مسلمانان همانند يهوديان و نصاري [1] نيز در اين شهر زندگي مي كردند. با اين بيان در جاي جاي شهر كوفه قبيله اي استقرار يافته و براي خود حكومتي قبيله اي برقرار ساخته بود كه هيچ گاه با هم هماهنگ نبودند. لذا با كنار آمدن رئيس قبيله با حكومت و يا يك جريان فكري ديگر، افراد آن قبيله و هم پيمانان مجبور بودند، كه همراه او باشند.

در نتيجه بايد گفت اين قبايل و مردمي كه هر يك از جايي آمده بودند، اگرچه در ظاهر در كنار يكديگر مي زيستند، امّا (به فرموده اميرمؤمنان) با اهواء و گرايش هاي گوناگون [2] جدا از يكديگر بودند و با اعمال فشار حكومت قبيله اي به حكم اجبار راهي كربلا مي شدند.


پاورقي

[1] ر. ک: حياة الامام الحسين، ج2، ص432 ـ 444.

[2] ارشاد مفيد، ص130.