بازگشت

زود باوري در جنگ هاي رواني


زودباوري مردم كوفه و فريب خوردن در جنگ هاي رواني كه گاهي عليه آن ها به كار برده مي شد يكي از صفات ناپسند و علل ضعف و بي ارادگي آنها به شمار مي رفت كه دشمن از همين نقطه ضعف استفاده مي كرد و به اهداف سياسي خود مي رسيد البته در طول تاريخ موارد بسياري به ثبت رسيده كه به چند ماجرا اشاره مي نماييم:

1. در جنگ صفين، نيروهاي اميرمؤمنان در كنار نهر آب اردو زده بودند و معاويه دستش از آب كوتاه بود. او با يك حيله و شگردي مخصوص به خود، نامه اي نوشت و آن را به تير بسته به طرف اردوگاه اميرمؤمنان پرتاب كرد. وي به طور ناشناس در نامه نوشته بود: من شما را نصيحت مي كنم كه اين محل را تخليه كنيد، زيرا معاويه قصد دارد كانالي احداث كند كه اين منطقه را زير آب برده و همه شماها را غرق كرده و نابود سازد. ياران علي (ع) از يافتن چنين نامه اي فريب خورده و سريعا محل اردوي خود را تغيير دادند، با اين كه حضرت فرمود: اين حيله اي بيش نيست، او مي خواهد بر اين موضع دست يابد. چرا كه معاويه هرگز قادر به چنين كاري نمي باشد. امّا متأسفانه آنان زير بار نرفتند و با تخليه اردوگاه فورا معاويه آن جا را تصرّف كرد كه بار ديگر مالك اشتر به كمك ديگر نيروهاي رزمنده، آن جا را باز پس گرفت. [1] .

2. وقتي جنگ صفين به مراحل پاياني خودش نزديك شده بود و معاويه در حال فرار بود، از عمروعاص خواست تا چاره اي بينديشد. عمرو گفت: دستور ده تا قرآن ها را بر سر نيزه كنند، زيرا اين كار موجب پيروزي ما و متفرق شدن نيروهاي علي (ع) مي شود. آنها براي فرار از جنگ قرآن ها را بهانه قرار داده تا او بين همه حكم كند. كوفيان فريب اين حيله را خوردند. با اين كه حضرت اصرار مي ورزيد كه اينها براي فريب و مكر و خدعه شما است كوفيان هرگز زير بار نرفتند، بلكه حضرت را تهديد به مرگ كردند كه اگر جنگ را تعطيل نكني و مالك را از خط مقدم برنگرداني تورا به قتل خواهيم رساند!! [2] .

3. سومين شاهد تأثير جنگ رواني بر مردم كوفه همان عملكرد فريبانه معاوية بن ابي سفيان نسبت به سپاهيان امام حسن مجتبي بود. او با فريب فرمانده هان نظامي سپاه امام حسن و فرار برخي از آنان، زمينه را طوري فراهم كرد كه كوفيان فكر كردند كه امام در پي صلح با معاويه است. لذا وقتي كه امام در شهر ساباط ـ براي آزمودن نيروهاي خود ـ سخنراني كرد آنان با تأثيرگذاري زمينه فراهم شده از طرف معاويه عليه امام، شورش كرده و به خيمه حضرت حمله ور شدند و آنچه را كه در خيمه داشت به غارت بردند و در نهايت آن حضرت را نيز زخمي كردند. [3] .

4. عبيدالله بن زياد براي مهار كردن شورش مردم كوفه، از اين اصل استفاده كرده و مردم را با اين ترفند به شدت مرعوب ساخت. او اعلام كرد كه سپاه يزيد از شام حركت كرده و هم اكنون در راه است. لذا با اين خدعه و نيرنگ توانست مردم را از اطراف مسلم بن عقيل پراكنده سازد. [4] .


پاورقي

[1] صفين، نصر بن مزاحم، ص190.

[2] ر.ک: ارشاد مفيد، ص128.

[3] ارشاد مفيد، ص171.

[4] الامام الحسين، ج2، ص429.