بازگشت

انقلاب عظيم سياه جامگان


شورشهاي مكرر در دوره تسلط بني اميه سرانجام به صورت انقلاب و رستاخيز عظيم سياه جامگان به اوج خود رسيد. انقلاب سياه جامگانِ ابومسلم را قيام سراسري جامعه ستمديده اسلامي آن روز بايد شمرد و آن، جنبش و حركتي عمومي بود كه از درون جامعه برخاسته، و هدف از آن از بين بردن آثار و نشانه هاي نظام فاسد امويها بود كه سالها بر جامعه اسلامي حكمراني مي كردند. تقريبا همه مسلمانان آن روز اتفاق نظر داشتند كه بايد رژيم بني اميه، كه مالامال از تبعيض و ستم است، برچيده شود و شخصي پرهيزگار از خاندان پيغمبر اسلام (ص) بر سر كار آيد؛ خلافتي نظير خلافت بي تبعيض علي (ع) زمام امور را در دست گيرد.

تلقي اين نهضت به صورت يك شورش نظامي در حدي كه مرد گمنامي چون ابومسلم بتواند برپا كند، نوعي ساده و سطحي انگاشتن يك حركت ريشه دار و رستاخيز اجتماعي بزرگي است كه از پشتوانه فكري و فرهنگي غني و استوار و آرمان بلند و جهان بيني عميق و شكل گرفته اي مايه گرفته و ريشه عميق در وجدان مردم داشت.

آري اين نهضت پيش از قيام ابومسلم و ظهور بني عباس شكل گرفته و چهره اش را مشخص ساخته بود. از بزرگ بانوي اسلام صديقه كبري آغاز شده و همچنان در تاريخ ادامه داشته است. سادات حسني و حسيني و موسوي و بطور كلي آل علي، هميشه در رأس مخالفان حكومت جابرانه بني اميه قرار داشتند. به قول دانشمند معروف مصري «عباس محمود عقاد» «كان اسم علي بن ابيطالب (ع) علم يلتفت حوله كل مغصوب» [1] نام علي (ع) پرچمي بود كه هر غصب شده حقي، گِرد آن جمع مي شد.

به تعبير نويسنده عاليقدر مسيحي، جرج جرداق،: «و كان اسم علي بن ابيطالب هو العلم الذي التف حوله التثائرون» [2] نام علي بن ابيطالب (ع) درفشي بود كه انقلابيون همواره گرد آن فراهم مي آمدند.

هرچند در طول حكومت هولناك اموي، قيامها و شورشهايي به پاخاست ولي در اين ميان مبارزات پيگير و افشاگرانه اهل بيت بيش از همه، امويان را ضعيف و بي اعتبار مي ساخت از اينرو امويها اهل بيت را دشمن اصلي خود مي دانستند و لبه تيز حملات خود را متوجه آنان ساختند و همواره مي كوشيدند تا هرگونه اثري را از آنان از بين ببرند و لذا خاندان پيامبر در مبارزه با امويها بيش از همه متحمل ضايعات و تلفات سنگين شدند و در اين راه سختيها و شكنجه هاي بسيار تحمل كردند و هرگز پرخاش و فريادشان به خاموشي نگراييد.

از اينرو طبيعي بود كه عواطف مردم به اهل بيت روز به روز بيشتر برانگيخته شود و در برابر، نفرت و كينه آنان نيز عليه خاندان اموي رو به اوج گذارد. مردم ديگر بخوبي دريافته بودند كه اهل بيت تنها پايگاه استوار و قابل اطميناني هستند كه جز با روي بردن بدان، راه نجات ديگري براي آنان وجود ندارد. اهل بيت آرمان زنده امت اسلامي بود كه در كالبد همگان روح مي دميد و آنان را به آينده اميدوار مي ساخت، به قول سيد اميرعلي: اهل بيت واژه اي جادويي بود كه دلهاي طبقات مختلف مردم را به هم مي پيوست و همه را در زير پرچم سياه گردهم مي آورد. [3] .

بدين جهت عباسيان ابتدا خود را طرفدار علويان وانمود كردند و چهره خود را كاملاً پنهان داشتند. احمد شبلي مي گويد: عباسيان چنين نزد علويان وانمود مي كردند كه دارند به نفع آنان كار مي كنند ولي در باطن براي خود فعاليت مي كردند. [4] .

عباسيان فرصت طلب از هر انقلاب و نهضتي و از خون هر شهيدي از اهل بيت براي مقصود خود استفاده مي كردند و از خون دو شهيد مظلوم، زيد و يحيي، حداكثر استفاده را بردند و به پيروان خود وعده دادند كه انتقام خون زيد را باز خواهند گرفت.

بدين ترتيب رنجهايي را كه علويان در راه مبارزه با بني اميه كشيده بودند به حساب خود مي گذاشتند. از اينجاست كه مورخان، شهادت زيد را مبدأ نهضت عباسيان شمرده اند [5] و لذا عباسيان خود را وارث خون علويان معرفي مي كردند و علت اينكه رنگ سياه را نشانه خود قرارداده بودند اين بود كه مي خواستند خون و اندوه خود را به مناسبت مصائب اهل بيت در روزگار امويان اظهار كنند. [6] .

خلاصه اينها نمونه هايي از همان روح انقلاب است كه انقلاب عاشورا آن را در ميان امت اسلامي پديد آورد و در پرتو آن هرگونه سستي و تسليم و كرنش در برابر حكام ستمگر را ريشه كن ساخت و امت اسلامي را به نيرويي آماده مبارزه مبدل گردانيد كه پيوسته مترصد فرمان آتش باشند.

بديهي است اگر انقلاب عباسيان از انقلاب كربلا الهام نمي گرفت و يا متكي به موقعيت و محبوبيت قهرمانان كربلا نبود به پيروزي نمي رسيد.


پاورقي

[1] عبقرية‏الامام، عباس محمود عقاد.

[2] الامام علي، صوت العداله الانسانيه، ج5 /1185.

[3] طبيعة ‏الدعوة‏ العباسيه، امبراطورية العرب، ص406.

[4] التاريخ الاسلامي والحضارة الاسلاميه، ج3 /20.

[5] سيد حسن تقي زاده، از پرويز تا چنگيز، ص218.

[6] ابن خلدون ص259.