بازگشت

قيام پرشور و حماسه آفرين يحيي بن زيد


يحيي آن جوان پرشوري است كه تاريخ شهدا و سرگذشت انقلابات آزاديبخش بزرگ جهان، كمتر كسي را مثل او به خاطر دارد. شخصيتي كه هرگاه چهره مقدس و حماسه آفرينش را در نظر مجسم كنيم از شهامت و شجاعت بي نظيرش دچار شگفتي مي شويم. او پس از شهادت مردانه پدرش، چنان قيامي در خراسان به پا كرد كه دستگاه ظلم و ستم بني اميه را بار ديگر به لرزه در آورد. از اينرو تمام دستگاه هاي تبليغاتي امويان بسيج شد تا چهره مقدس او و پدرش را در اذهان مردم بويژه در نظر شيعيان و ايرانيان مطرود جلوه دهند و چنان شايع كردند كه گويا زيد و يحيي و ديگر علويان، مخالف امامت ائمه، و ائمه شيعه نيز مخالف آنان و قيامشان بودند. [1] .

بعد از شهادت دلخراش زيدبن علي بن حسين، ياران و طرفداران صديق وي كاملاً تحت تعقيب دژخيمان بني اميه قرارگرفتند. آنان كه جان خود را در كوفه در خطر مي ديدند مخفيانه از كوفه گريختند. ايران بويژه سرزمين خراسان و مناطق كوهستاني شمال شرقي و مركزي ايران را محل مناسبي براي فعاليت خود تشخيص دادند لذا گروهي از شيعيان و علويان كه در رأس آنان چهار فرزند زيد به نامهاي: يحيي، حسين، عيسي و محمد قرار داشتند به طور پنهاني رهسپار ايران شدند و پس از ورود به خاك ايران به سوي ري و شمال شرقي خراسان عزيمت كردند و در اندك زماني در نقاط مختلف بويژه اماكن صعب العبور مسكن گزيدند.

يحيي كه پس از پدر، رهبري انقلابيون شيعه را به عهده داشت به خراسان رفت. مردم را به بيعت خود فراخواند و با ورود او خراسان، مركز انقلاب و قيام برضد امويان شد. شيعيان خراسان به جنبش آمدند و امرايشان آشكار شد و هواخواهانشان بسيار شدند و كارهاي بني اميه و ستمهايي را كه بر آل پيامبر كرده بودند براي مردم باز مي گفتند تا شهري باقي نماند مگر اينكه اين خبر در آن آشكار گشت و داعيان ظاهر شدند. خوابها ديده شد و كتابهاي پيشگويي بر سر زبانها افتاد. [2] .

يحيي بن زيد در زمان خلافت وليد بن يزيد در جوزجان خراسان برضد بيداد و ستمي كه بر مردم مي رفت به پا خاست و جنگهاي بسيار كرد و سرانجام سلم بن اعور عامل خليفه در جوزجانان با يحيي در جنگ روبرو شد و در قريه «اورغانه» پس از جنگ سخت و خونين، يحيي با يارانش كشته شدند (رمضان 125ه). سرش را به دمشق بردند و پيكرش را بر دروازه جوزجانان آويختند تا روزي كه ياران ابومسلم بر خراسان دست يافتند او همچنان بر سر دار بود تا ابومسلم به خراسان آمد و سلم بن اعور را بكشت و جسد يحيي را از دار پايين آورد و بر او نماز خواند و جسدش را هم به خاك سپرد. [3] .

شهادت يحيي كه به هنگام قتل ظاهرا هيجده سال بيش نداشت و رفتار اهانت آميزي كه با كشته او و برادرش كردند، شيعيان خراسان را سخت متأثر كرد و هفتاد روز بر او سوگواري كردند و از بس غمگين بودند در عزاي او جامه سياه پوشيدند و طبق نقل مسعودي در آن سال هم هيچ كودك در خراسان متولد نشد مگر اينكه نام او را يحيي يا زيد گذاشتند. [4] آري شهادت مظلومانه يحيي بن زيد پس از شهادت حسين بن علي (ع) كوبنده ترين ضربات را بر پي بناي رژيم بي اعتبار بني اميه وارد آورد. ابو مسلم از موقعيت استفاده كرد و به كساني كه با او بيعت مي كردند وعده مي داد كه انتقام خون يحيي را از كشندگانش باز خواهد گرفت. در واقع، خون يحيي بهانه تحريك مردم شد و آتش كينه توزي را در نهاد مردم روز به روز شعله ورتر ساخت و در نتيجه بسياري از مردم خراسان را برضد بني اميه همداستان كرد.

مجموع اين مطالب تأثير انقلاب حسين (ع) را در پرورش و گسترش روح انقلاب، آشكارا نشان مي دهد، زيرا انقلاب زيد و يحيي جز فروغي از انقلاب جد خودشان حسين (ع) در كربلا نبود. اين انقلابها در تمام دوران حكومت امويان ادامه داشت تا اينكه بساط اين حكومت با انقلاب عظيم سياه جامگان برچيده شد.


پاورقي

[1] تا جايي که حتي از قول ائمه رواياتي در اين مورد جعل کردند، در صورتي که در روايات زيادي از زيد و يحيي و قيامشان تمجيد شده است (به کتاب اسلام و ايران ص453 به بعد مراجعه شود).

[2] تاريخ يعقوبي، ج2 /299.

[3] المقالات والفرق، ص205 ـ مقاتل الطالبين، ص 158.

[4] مروج الذهب، ج2 /158ـ کامل ابن اثير، ج4 /260.