بازگشت

سن امام هادي در زمان وفات امام جواد


و حضرت امام هادي علي نقي سلام الله عليه در زمان وفات حضرت امام جواد عليه السلام هشت سال بيشتر نداشته چون وفات امام جواد عليه السلام در سال (220) ه اتفاق افتاده و ولادت امام هادي عليه السلام در سال (212) ه واقع شده و از ضروريات مذهب ما شيعه ي اماميه آنست كه آن حضرت در آن موقع هشت سالگي به تمامي علوم انبياء و مرسلين و علوم خاتم انبياء و علي مرتضي و آباء و اجداد اطهار خود دارا بود و بدون تعليم


از كسي خط مي نوشت و از كسي تعليم خط نوشتن ياد نگرفته تا هزينه اش را از دارائي خود يا پدر بزرگوارش بپردازد يا كسي ديگر بپردازد يا به حرف خرافي بعضي مانند رسول الله صلي الله عليه و آله هزينه تحصيل خط و علم اميرالمؤمنين عليه السلام را از مال خديجه عليهاالسلام كه در اختيار او گذاشته بود بپردازد و در يكي از دانشگاهها و دانشكده هاي خيالي حجاز يا در خود مكه از خوشنويسان زبردست و از استادان علوم تحصيلات خود را به پايان رسانيده باشد زهي اين تصورهاي باطل و اين خيال هاي محال و اين قلم هاي زهرآگين كه برخلاف عقائد ضروري شيعه ي اماميه برداشته مي شود.

و تصورات باطلي در مخيله ها و اذهان به وجود آورده و موهوماتي از مزدوران استعمار جزء تاريخ بزرگان دين و بينانگذاران اسلام قرار داده مي شود كه جز خيانت و جنايت به عالم شيعه چيزي بيشتر نيست مي خواهند باآن دروغ پردازيها براي نسل آينده مدرك درست كنند.

معلي بن محمد گويد: خارج شد امام ابوجعفر جواد عليه السلام در اول و ابتداي زمان وفات پدر بزرگوارش و نظر كردم بر قد آن حضرت تا قامت او را به اصحاب خودمان وصف و تعريف نمايم پس آن حضرت نشست بعد فرمود: اي معلي خداوند احتجاج فرموده در امامت مثل آنچه احتجاج فرموده با آن در نبوت و فرمود:


و آتيناه الحكم صبيا [1] .

چون امام و پيغمبر فرقي ندارند مگر در منصب نبوت و مرتبه ي امامت و خلافت و ولايت كبري بالاتر از مرتبه ي نبوت است و اين مطلب را در تعليقات خود بر كتاب (انيس الموحدين) بيان كرده ام [2] پس همچنان كه خدا بر يحيي عليه السلام نبوت را در حال بچه گي داده امامت را نيز بر امام از اول عنايت فرموده است.


پاورقي

[1] ارشاد ص 350 ط تبريز. معلوم مي‏شود کوچکي قد و قامت امام (ع) معلي بن محمد را به مقام تعجب آورده که با اين سن کم چطور امام و حجت خداونديست و لذا امام (ع) از ضمير او اخبار فرموده و با آيه‏ي شريفه بر علم و کمالات امامت خود استدلال فرموده است.

[2] رجوع شود به أنيس الموحدين ص 105 ط تبريز.