بازگشت

تحقيق درباره ي شهر بانويه شاه زنان


نظر به اين كه نام بانوي عصمت رباب زوجه ي حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه گذشت بعضي از دوستان درخواست كردند كه نسبت به زوجه ي ديگر امام عليه السلام بانوي معظمة «شاه زنان» نيز چند كلمه ي نگارش يابد كه آيا نام آن بانو شهربانوست يا «شاه زنان» است؟ در كربلاء بوده يا در حين ولادت امام سجاد از دنيا رحلت كرده بود؟ درخواست ايشان را قبول كرده و به نگارش جملات زير مي پردازد:

يكي از زوجات حضرت سيدالشهداء (ع) عبارت از بانوي معظمة سيده ي جليله (شاه زنان) دختر كسري يزدجرد آخر سلاطين ساساني است كه مادر امام سجاد عليه السلام است.

از علامه ي زمخشري در ربيع الابرار نقل شده كه گفته: روي عن النبي (ص) انه قال لله من عباده خيرتان فخيرته من العرب قريش و من العجم فارس و كان يقول علي بن الحسين (ع): أنا ابن الخيرتين.


لان جده رسول الله (ص) و أمه بنت يزدجرد الملك و أنشأ أبوالاسود:



و ان غلاما بين كسري و هاشم

لا كرم من نيطت عليه التمآئم



[1] .



آنچه از كتب معتبره ي اسلامي به دست مي آيد اسم آن بانو (شاه زنان) است چنانچه به موسوم بودن وي به اين نام جمع كثيري تصريح كرده اند مانند شيخ مفيد (ره) در ارشاد و شيخ طبرسي (ره) در اعلام الوري و ابن فتال نيشابوري (ره) در روضة الواعظين و شيخ شهيد (ره) در دروس و اربلي (ره) در كشف الغمة و ابن الخشاب در مواليد الائمة و ابن شهرآشوب مازندراني (ره) در مناقب و سبط ابن الجوزي در تذكرة الخواص و محمد بن طلحه ي شافعي در مطالب السؤل ص 77 و ابن تغري بردي در النجوم الزاهرة ج 1 ص 229 و سليمان ظاهر (ره) در (الذخيرة الي المعاد) ص 222 ط صيدا- و عبدالعزيز سيد الاهل در كتاب (زين العابدين علي بن الحسين (ع)) ص 15 ط بيروت و بستاني در دائرة المعارف


ج 9 ص 355 و اعيان الشيعة ج 4 ص 309 ط دمشق- و ديگر از كتب زيادي كه تعداد اسامي آنها به درازا مي كشد تصريح كرده اند كه نام آن بانوي باعظمت «شاه زنان» بوده است- گرچه در بعضي از آن كتب به اختلاف اسمش تصريح شده ولي آنها از اقوال نادره است و منافات با اسم اصلي او ندارد بلكه آنها از باب تغيير اسم است كه بعد از آن كه آن مخدره قدم به خاندان عصمت و طهارت گذاشته عرب از باب تغيير اسم با الفاظ و نامهاي مختلف عربي او را ناميده اند و شاهد اين مطلب اين كه در كتب معتبره مانند وفيات الاعيان اشاره ي به اسم عجمي او نكرده و فقط اسم عربي او را ذكر كرده و تصريح نموده كه او دختر يزدجرد است چنانچه گويد: و أمه «سلافة» بنت يزدجرد آخر ملوك فارس و هي عمة أم يزيد بن الوليد الاموي المعروف بالناقص.

معلوم مي شود «سلافة» يا «غزالة» اسم عربي آن بانوي معظمه است و چه خوب فرموده سيد الاعيان در أعيان الشيعة: ظاهر آن كه نام اصلي او آنست كه شيخ مفيد (ره) ذكر كرده يعني «شاه زنان» است سپس آن را تغيير داده اند چنانچه مبرد ذكر كرده است و گفته: اسمها سلافة من ولد يزدجرد معروفة النسب من خيرات النساء.

بستاني در دائرة المعارف گويد: أمه سلافة من سبايا الفرس و تلقب «شاه زنان» اي ملكة النساء- و شاه زنان در حين ولادت حضرت سجاد (ع) از دنيا رحلت نموده چنانچه شيخ صدوق (ره) در عيون اخبار الرضا (ع) روايت كرده به سند خود از سهل بن قاسم بوشنجاني گويد كه به من فرمود: امام رضا عليه السلام


در خراسان كه ميان ما و شما (يعني عجمها و ايرانيان) نسبتي است عرض كردم آن چيست أيها الامير [2] ؟ فرمود: عبدالله بن عامر كريز وقتي كه خراسان را فتح كرد دو نفر دختر يزدجرد بن شهريار ملك عجمها را گرفت و آنها را پيش عثمان بن عفان فرستاد او نيز يكي را به امام حسن (ع) و ديگري را به امام حسين (ع) بخشيد و هر دو دختر در حال ولادت طفل از دنيا رفتند و مادر علي بن الحسين عليهماالسلام در حال ولادت آن حضرت از دنيا رفت و او را بعضي از أم ولدهاي امام حسين عليه السلام متكفل شد.

اين جملات از روايت شيخ صدوق (ره) استفاده مي شود و براي اطلاع از عين عبارات روايت رجوع شود به عيون اخبار الرضا (ع) ص 128 ط قم سال: 1377 ه ق.

و تحقيق در سند روايت لازم نيست زيرا اطمئنان به آن در كتابي مثل عيون بيشتر از اقوال تاريخ نويسان است كه اغلب نقليات شان از مرسلات است.

و شيخ ثقه ي أقدم ابن أبي الثلج بغداد (ره) متوفي (325) ه در تاريخ الائمة به وفات مادر امام سجاد (ع) در حال ولادت آن حضرت


تصريح كرده است رجوع شود به تاريخ الائمة ص 15 ط- قم.

و از تواريخ معتبره معلوم مي شود كه فرستادن دختران يزدجرد به مدينة در زمان عمر واقع شده ولي در روايت مذكوره زمان عثمان را نقل كرده گرچه در بعض تواريخ نيز واقعه را به زمان عثمان نسبت داده اند و شيخ مفيد (ره) به زمان خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام نسبت داده است.

و ابن فندق بيهقي (ره) در لباب الانساب- مخطوط- گويد اكثر متأخرين گفته اند: دختر يزدجرد در دست مسلمين بعد از قتل پدرش در مرو در زمان عثمان واقع شده است و قتل يزدجرد دو سال بعد از جنگ «قادسية» اتفاق افتاده است.

و سيد اعيان (ره) روايت شيخ صدوق (ره) را در اسيري دختران كسري در زمان خلافت عثمان ذكر كرده و فرموده كه عثمان يكي را به امام حسن (ع) و ديگري را به امام حسين (ع) داد و هر دو در حال نفاس وفات يافتند ولي فرموده اين روايت خلاف مشهور است و شايد در آن اشتباه واقع شده است.

و سپس روايت شيخ مفيد (ره) را نقل فرموده كه اسارت دختران كسري در زمان اميرالمؤمنين سلام الله عليه واقع شده و شاه زنان را به امام حسين (ع) داده از او امام زين العابدين (ع) متولد شد و ديگري


را به محمد بن ابي بكر داد و اسم او (كيهان بانويه) بود و از او قاسم بن محمد بن ابي بكر متولد شد پس امام سجاد (ع) و قاسم پسر خاله اند.

و فرموده روايت شيخ مفيد (ره) اقرب به صواب است يعني نزديكتر به واقع است كه صحيح و درست باشد زيرا شيخ مفيد (ره) با كثرت علم و وسعت اطلاعش و احاطه ي وي بر علوم و تواريخ غير آنچه نقل شد ذكر نكرده است و علاوه وقوع اين قضيه در زمان عمر مستبعد است زيرا امام زين العابدين (ع) در زمان خلافت جدش اميرالمؤمنين (ع) متولد شده و عدم تولد آن حضرت از آن مخدره در ظرف بيست سال بعيد است يعني اگر قضيه در زمان عمر واقع شده باشد و ممكن است قضيه متعدد واقع شده است و تولد امام (ع) از آن مخدره باشد كه در زمان جدش اسير شده است والله العالم.

و انچه براي انسان معلوم مي شود آنست كه بودن مادر امام سجاد عليه السلام دختر يزدجرد آخرين شخص از ساسانيان جاي شك نيست چنانچه بطلان بعض اقوال ناهنجار بعضي از مستشرقين اذناب استعمار و دشمنان اسلام جاي ترديد نيست و از شرح و بيان آن در اينجا چون تناسب ندارد و قلم فرسائي طولاني مي خواهد خودداري مي شود.

ابن فندق (ره) گويد: به دختر كسري گفتند كه امام اميرالمؤمنين (ع) را اختيار كن. گفت: بر نفس خود ظلم كرده ام در جائي بنشينم كه


فاطمه ي زهراء (ع) از آن مكان برخواسته است و نيز گويد: گفته شده وقتي كه امام حسين عليه السلام دختر يزدجرد را تزويج كرده اميرالمؤمنين عليه السلام براي تهنيت وارد شد و از نام او سئوال فرمود گفتند اسمش «كيهان بانويه» است و گفته شد معناي آن: سيده ي دنيا و آخرت مي باشد.

امام عليه السلام فرمود: سيده ي دنيا و آخرت عبارت از فاطمة دختر رسول الله صلي الله عليه و آله است او را سيده ي بلد بناميد پس مردم او را شهربانويه ناميدند.

و مورد اعتماد از روايات و تواريخ آنست چنانچه گذشت ما در امام سجاد (ع) در حال تولد آن حضرت وفات يافته است و از تواريخ معتبره نيز ظاهر مي شود كه «شهربانويه» در واقعه ي جانگداز كربلاء در آن دشت پربلاء حاضر بوده چنانچه سيد علامه ي امين عاملي رحمه الله تعالي در كتاب نفيس خود (لواعج الاشجان) گويد:

(و خرج غلام من خباء من أخبية الحسين (ع) و في أذنيه درتان فأخذ بعود من عيدانه و هو مذعور فجعل يلتفت يمينا و شمالا و قرطاه يتذبان فحمل عليه هاني ثبيت الحضرمي فضربه بالسيف فقتله فصارت أمه شهربانويه تنظر اليه و لا تتكلم كالمد هوشة) ص 180- ط- 3- صيدا.

و قريب به مضمون اين عبارات در بعض كتب سير و مقاتل نيز


موجود است.

و آنچه پس از تحقيق و تتبع و بحث و دقت نظر در كتب تواريخ و سير معلوم مي شود آنست: در ميان اسراء ايراني كه آنها را به مدينة آورده اند سه نفر از دختران يزدجرد بوده اند چنانچه ابن خلكان سه نفر بودن آنها را از زمخشري در ربيع الابرار نقل كرده و ابن العماد نيز در شذرات الذهب به سه نفر بودن آنها تصريح كرده است يكي از آن بانوان را عبدالله بن عمر تزويج كرده و از وي سالم متولد شده و يكي را محمد بن ابي بكر به حباله ي نكاح خود درآورده و از او قاسم به دنيا آمده و اسم مادر او كيهان بانويه يا شهربانويه بوده و سومي را حضرت سيدالشهداء (ع) تزويج فرموده و از او امام سجاد (ع) متولد گرديده است و اسم آن بانو «شاه زنان» است و در حال تولد آن حضرت از دنيا رحلت نموده است و در واقعه ي كربلاء حاضر نبوده و شايد دختر چهارمي نيز بوده كه او را امام مجتبي (ع) تزويج كرده چنانچه نقلش گذشت و آنچه مورد اطمئنان و مظنون قوي است آنست: كه شهربانويه كه در كربلاء حاضر بوده او زوجه ي محمد ابن ابي بكر است كه بعد از وفات محمد ابن ابي بكر امام حسين عليه السلام او را تزويج كرده است و بعد از شهادت امام (ع) آن بانوي معظمه خودش را به فرات انداخته و گفته شده كه امام سجاد عليه السلام به وي فرمود كه بر شتري سوار شود و به هر جا كه آن شتر رفت برود و در اينجا داستاني نقل مي كنند كه أفسانه و از أساطير است اعتماد را نشايد و سيد محدث


جزائري (ره) در أنوار نعمانيه بر آن اشاره كرده است (ج 3 ص 89 ط تبريز).

و هرگاه قصه ي انداختن خود به فرات صحت داشته باشد براي اين بوده كه آن بانوي معظمه از ترس اسارت و طمع يزيد پليد به تزويج وي از روي عناد و عداوت با سيدالشهداء (ع) بوده است كه نابودي خود را با غرق كردن خود در فرات به تزويج يزيد بعد از شهادت امام عليه السلام ترجيح داده است ولي اين مطلب از جهت ديگر محل اشكال است و مؤيد اين نقل است اين كه در تاريخ اسمي و نقل حالاتي از آن بانوي معظمه بعد از فاجعه ي كربلاء ديده و شنيده نشده است با اين حال باز نتوان به اين نقل اعتماد كرد والله العالم.

رجوع شود به ارشاد شيخ (ره) ص 270 ط تبريز، و اعلام الوري طبرسي (ره) ص 251 ط طهران، و روضة الواعظين ص 242 ط قم، و تحفة العالم طباطبائي آل بحرالعلوم ج 2 ص 4 ط- نجف. و لباب الانساب- مخطوط- و مصادر ديگر كه به اسامي آنها اشارت رفت.



پاورقي

[1] بحارالانوار ج 11 طبع امين الضرب ص 2. و ابن شهرآشوب (ره) نيز در کتاب مناقب قائل بيت مذکور را ابوالاسود دءلي که از اصحاب اميرالمؤمنين (ع) است دانسته. مناقب ج 4 ص 167 ط قم- و آن را از زمخشري نقل کرده، و بيت مذکور بهترين شاهد بر بودن دختر کسري مادر امام سجاد عليه‏السلام است و بي‏حقيقتي بعض اقوال شاذة و نادرة را ثابت مي‏کند و آن را در اعيان الشعية نيز از ربيع الابرار زمخشري نقل کرده است.

[2] از تعبير مذکور معلوم مي‏شود که بعد از ولايت عهدي امام عليه‏السلام اين گفتگو واقع شده است.