بازگشت

سلطان خدابنده و خطاب غازان به قضات و مشايخ


خواجه رشيد در ضمن حكايت دهم در نصيحت كردن غازان خان قضات و مشايخ و زهاد و اهل علم و تقوي را گويد: كه غازان به آنها مي گفته:

(و اگر من چيزي خلاف شرع و عقل كنم مرا تنبيه و اعلام كنيد) [1] .

نگارنده گويد: اين سخنان غازان نمونه ي مختصري از رويه ي حكومت در اسلام و اثر جزئي از آنست چون غازان از روي حقيقت اسلام و ايمان آورده بود و لذا آن سخنان را به زبان رانده است و از آثار عملي وي معلوم است كه مجرد حرف و حيله گري نبوده است.

سلطان محمد خدابنده در ترويج مذهب شيعه ي اماميه كوشيده و سكه و خطبه به نام ائمه ي اهل بيت عليهم السلام كرد و آيةالله علامه قدس سره در سفر و حضر مصاحب وي بود و مدرسه ي سياره را كه براي تدريس و بحث و مطالعه ي علامه (ره) با شاگردانش ترتيب داده در سفرها آن مدرسه كه مشتمل بر خيمه هاي مخصوص بود نصب مي شد و يك صد نفر شاگرد در آنها پس از درس و بحث به مطالعه و حتي به استنساخ كتابها اشتغال مي ورزيدند.

رويه ي آيةالله علامه (ره) با سلطان خدابنده و ترويج مذهب


اهل بيت عليهم السلام ابن بطوطه رحاله و سياحت كننده و جهانگرد مشهور را بسيار ناراحت كرده و لذا در كتاب رحله ي معروفش دروغهائي از خود بافته و داستاني از اساطير ساخته و گفته كه سلطان نامبرده بالاخره از مذهب تشيع (رفض) برگشت و مذهب اهل تسنن را پيرو شد كه از دروغهاي شاخدار ابن بطوطه است.

سلطان محمد خدابنده تا آخر عمر خويش در مذهب شيعه بود و تا سال آخر عمرش كه در سال (716) ه ق رخت از جهان بربسته سكه به نام نامي ائمه ي اثناعشر عليهم السلام زده است و خود اين جانب از آن سكه ها مقدار زيادي در نزديكي از تجار مشهور در تبريز ديدم و خطوط و تاريخ آنها را خواندم.


پاورقي

[1] تاريخ مبارک غازاني ص 199 ط انگلستان.