بازگشت

موضوع بودن آنچه نقل شده: علماء امتي كانبياء... الخ


اما اين كه فيروزآبادي در ضمن كلامش گفته: به مدعاي وي كه


(آل محمد) را به علماي امت معني كرده با حديث علماء امتي كانبياء بني اسرائيل استيناس پيدا مي شود، درست نيست:

اولا: اين حديث كه به سه نحو نقل شده: علماء امتي انبياء بني اسرائيل يا: كأنبياء بني اسرائيل يا: افضل من انبياء بني اسرائيل- در اصول و جوامع حديث شيعه ي اماميه پيدا نشده و علامه ي محدث جزائري (ره) و علامه ي حر عاملي (ره) و سيد علامه ي شبر (ره) د مصابيح الانوار كه از اكابر محدثين عظام اند تصريح كرده اند كه اين حديث از موضوعات سنيهاست ولي باز توجيهاتي بر آن ذكر كرده اند [1] چنانچه آن را از استاد اعظم ما آيةالله كاشف الغطاء (ره) سؤال كرده اند و توجيهاتي در جواب مرقوم فرموده است [2] .

و خود آقاي فيروزآبادي نيز در كلامش اشاره كرده كه در سند اين حديث كلام است چنانچه گذشت: (و ان كان في اسناده مقال) و علماي اعلام بر فرض كه اين حديث صحت داشته باشد براي آن توجيهات مرقوم فرموده اند و الا حديث از جهت سند و راوي معلوم نيست بلكه از بزرگان محدثين شنيده شد و گذشت كه فرموده اند:از موضوعات است:


و در بعض عبارات واقع است: علماء امتي افضل من انبياء بني اسرائيل [3] - اگر منظور علماي امت باشد كه غيرمعصومند ترجيح و مرجوح بر راجح لازم مي آيد و آن محال است زيرا انبياء معصومند و علماء امت معصوم نيستند چطور مي شود كه افضل از انبياء باشند مگر اين كه گفته شود: كه علماي معصوم اين امت مراد است كه عبارت از حضرات ائمه ي معصومين عليهم السلام باشند اين معني صحيح است و جاي شك نيست كه ائمه ي معصومين اين امت افضل از تمامي انبياء و مرسلين و حتي اولي العزم غير از خاتم انبياء صلي الله عليه و آله و سلم مي باشند.

و بزرگان محدثين نيز علماء امتي.... الخ را در حديث مذكور به معناي ائمه ي معصومين عليهم السلام دانسته اند زيرا آنها هستند كه در مقام و مرتبه ي نبوت بوده و بلكه افضل از انبياءاند.

و تمامي آن معاني كه از لسان العرب براي (آل محمد) از علماي اعلام اهل سنت نقل شد و آقاي فيروزآبادي قائل است كه مراد عموم علماء مؤمنين اين امت است.


پاورقي

[1] رجوع شود به مصابيح الانوار ج 1 ص 434 ط نجف اشرف.

[2] رجوع شود به جنة المأوي 297 ط تبريز. و نيز رجوع شود در آن به تعليقات نگارنده ص 299 -297 ط- 1- تبريز- و ص 245 -241- ط- 2 تبريز.

[3] رجوع شود به جنة المأوي ص 297 ط- 1- تبريز.