بازگشت

اقوال درباره ي رأس مطهر


محدث قمي(ره) در منتهي الامال گويد: احاديث بسيار دلالت مي كند بر اين كه مردي از شيعيان شام شبانه سر مبارك را دزديد...

و سپس گويد: روايت است كه يزيد در پاسخ تقاضاي حضرت سجاد (ع) كه مي خواست سر پدر را بار ديگر زيارت كند گفت: تو ديگر هرگز آن را نخواهي ديد و اين روايت مضمون حديث راجع به سرقت رفتن سر مبارك را تأييد مي كند...

و بعضي گفته: از ظاهر تواريخ چنين برمي آيد كه سر مطهر از


بالاي در سراي يزيد به سرقت رفت و به وسيله ي شيعيان آن حضرت در عسقلان به خاك سپرده شد.

محدث قمي(ره) كه فرموده: احاديث بسيار دلالت مي كند... الخ جاي تعجب است در كدام آن احاديث است كه مردي از شيعيان رأس مطهر را شبانه دزديد و آن را آورد در عسقلان دفن كرد بلكه از آن احاديث است كه امام صادق (ع) مي فرمايد: قال لولده اسماعيل انه لما حمل الي الشام سرقه مولي لنا فدفنه بجنب اميرالمؤمنين (ع). و اگر سرقت اصل داشته باشد آورده نزد اميرالمؤمنين (ع) در نجف اشرف دفن كرده است نه در عسقلان و اگر به عراق آورده باشد در كربلاء دفن مي كند پس چرا به نجف مي برد.

و اما پاسخ يزيد پليد به امام سجاد (ع): كه سر پدر را هرگز نخواهي ديد. در تواريخ ديگر تصريح شده كه امام (ع) سر مبارك را با رؤس ساير شهداء بالاخره از يزيد گرفت چنانچه يزيد در اول امر از دادن ساير اشياء غارت شده نيز خودداري مي كرد ولي امام (ع) اصرار ورزيد كه در ميان آنها مغزل جده ام فاطمة زهراء عليهاالسلام و مقنعه و قلاده و پيراهن او موجود است [1] بايد رد شود و گرفت.

و آنچه بعضي گفته و احتياط كرده به ظاهر تواريخ نسبت داده كه


شايد واقع نداشته باشد چنانچه واقع هم ندارد كه سر مطهر از بالاي در سراي يزيد به سرقت رفت و به وسيله ي شيعيان آن حضرت در عسقلان به خاك سپرده شد.

جاي بسي حيرت است زيرا قولي كه راجع به دفن شدن رأس مطهر در عسقلان است و آن قول اختصاص به سنيها دارد آنست كه سر مبارك در خزانه ي يزيد در دمشق بود و آن را كفن كرده و در باب فراديس دفن نمودند و ازآنجا خلفاء فاطميين نقل داده در عسقلان دفن كردند [2]

و بعد ازآن از عسقلان در سال (548) ه روز يكشنبه 8 جمادي الاخرة به قاهره حمل شده است چنانچه در كلمات علامه ي امين عاملي (ره) گذشت نه اين كه سر مبارك به سرقت رفت و در عسقلان به خاك سپرده شد زيرا دفن كردن سري را در عسقلان بعدا اتفاق افتاده. و بعد از زمن يزيد و سرقت رفتن سر مطهر است.

ابن فضل الله عمري در كتاب مسالك الابصار في ممالك الامصار مطبوع به تحقيق احمد زكي پاشا كه از مدارك و مصادر معتبره ي مشهوره است گويد: و المدي بعيد بين مقتل الحسين و مبني مشهد عسقلان ص


220 ط دارالكتب قاهره سال (1342) ق و انكار كرده كه رأس مطهر به قاهره حمل شده باشد.

معلوم مي شود كسي كه گفته: رأس مطهر به سرقت رفت و به وسيله ي شيعيان در عسقلان دفن شد. روايت سرقت رفتن رأس مطهر را ضميمه به تاريخ دفن شدن سري را در عسقلان كرده و از آن نتيجه ي موهومي گرفته است كه هيچگونه اعتماد را نشايد.

علامه ي امين عاملي (ره) فرموده: الخامس (يعني از اقوال كه درباره ي رأس مطهر است): انه بدمشق قال سبط ابن الجوزي حكي ابن ابي الدنيا قال وجد رأس الحسين (ع) في خزانة يزيد بدمشق فكفنوه و دفنوه بباب الفراديس و كذا ذكر البلاذري في تاريخه قال هو بدمشق في دار الامارة و كذا ذكر الواقدي ايضا انتهي.

و يروي سليمان بن عبدالملك قال وجدت رأس الحسين (ع) في خزانة يزيد بن معاوية فكسوته خمسة اثواب من الديباج وصليت عليه في جماعة من أصحابي و قبرته.

و في رواية انه مكث في خزائن بني امية حتي ولي سليمان بن عبدالملك فطلب فجيي ء به و هو عظم ابيض فجعله في سفطه و طيبه و جعل عليه ثوبا و دفنه في مقابر المسلمين بعد ما صلي عليه فلما ولي عمر بن عبدالعزيز سأل عن موضعه فنبشه و أخذه والله اعلم ما صنع به و قال بعضهم: الظاهر من دينه انه بعث به الي كربلاء فدفنه مع الجسد الشريف و روي ابن نما عن منصور بن جمهور انه دخل خزانة يزيد لما فتحت فوجد بها


جونة حمراء فقال لغلامه سليم احتفظ بهذه الجونة فانها كنز من كنوز بني امية فلما فتحها اذبها رأس الحسين عليه السلام و هو مخضوب بالسواد فلفه في ثوب و دفنه عند باب الفراديس عند البرج الثالث مما يلي المشرق انتهي.

بعد از نقل آن كلمات سيد امين عاملي (ره) گويد: اقول و كأنه هو الموضع المعروف الان بمسجد او مقام او مشهد رأس الحسين (ع) بجانب المسجد الاموي بدمشق و هو مشهد مشيد معظم [3] .

از اين كلمات و عبارات چنين برمي آيد كه پيدا شدن رأس مطهر بنا به قول سنيها در خزانه ي يزيد پس از مدتها بوده نه اين كه از بالاي در سراي يزيد به سرقت رفت و در عسقلان مدفون شد.

و با آن اقوال مختلفه و آراء پراكنده كه با هم تعارض واضح


دارند چطور مي شود به يكي از آنها اعتماد كرد و يكي را ترجيح داد؟ تا كجا رسد كه كسي كه بسيار به تاريخهائي كه از قلم هر شخصي تراوش نموده و علاقه و اعتماد بسياري بر آنها دارد خبر سرقت رفتن رأس اطهر را بر آنها بچسباند و نتيجه ي كه هيچگونه ارزشي ندارد و موهوم محض است اخذ نمايد و موضوعي كه هرگز واقعيت ندارد در كتابش بنگارد و رأس مطهر را در عسقلان مدفون سازد.


پاورقي

[1] لواعج الاشجان ص 236 ط صيدا.

[2] سبط ابن الجوزي در تذکره گويد: ان الخلفاء الفاطميين نقلوه من باب الفراديس الي عسقلان ثم نقلوه الي القاهرة و هو فيها و له مشهد عظيم يزارو في الجملة ففي اي مکان کان رأسه او جسده فهو ساکن في القلوب و الضمائر قاطن في الاسرار و الخواطر... الخ ص 151 ط ايران سال 1385 ق.

[3] از عبارت شيخ مفيد (ره) در ارشاد چنين معلوم مي‏شود که رأس مطهر را در آن محل معروف در جنب مسجد اموي در دمشق گذاشته‏اند نه اين که آنجا مدفون باشد چنانچه در ضمن قصه‏ي آن مرد شامي که امام جواد (ع) او را در يک شب به مسجد کوفه و مدينه و مکه برده و محمد بن عبدالملک زيات او را حبس نموده بود فرموده: کنت رجلا بالشام اعبدالله تعالي في الموضوع الذي يقال انه نصب فيه رأس الحسين عليه‏السلام.... الخ ارشاد ص 348 ط تبريز و ناگفته نماند: که آن قصه‏ي مرد شامي را علاوه از علماء شيعه بعضي از علماء اهل سنت نيز نقل کرده‏اند.