بازگشت

تحقيقات محدث خياباني


و خوب است در اين موضوع تحقيقاتي را كه شيخنا المحقق المحدث العلامة حاج

مولي علي واعظ خياباني رحمه الله در كتاب تتمه ي محرم الحرام از مجلدات وقائع الايام آورده و حقيقت اين موضوع را كاملا روشن ساخته در اينجا بياوريم تا شبهه در اين كه استيذان ابن زياد از يزيد پليد درباره ي اسراء به وسيله ي كبوتر بوده نماند. شيخنا المحدث المعظم رحمه الله در مجلد چهارم از وقائع الايام


في تتمة محرم الحرام گويد [1] : ( مكتوب ابن زياد به يزيد و جواب آن پليد) در ملهوف گويد: و كتب عبيدالله بن زياد الي يزيد بن معاوية يخبره بقتل الحسين (ع) و خبر اهل بيته و لما وصل الكتاب الي يزيد و وقف عليه اعاد الجواب اليه يأمره فيه بحمل رأس الحسين (ع) و رؤس من قتل معه و بحمل اثقاله و نسائه و عياله. كه ابن زياد مكتوبي به يزيد بن معاويه نگاشت و صورت حال را بازگو نمود و در باب رؤس و اسراء تكليف خواست و چون مكتوب عبيد الله به يزيد رسيد و از قتل حسين عليه السلام آگهي حاصل نمود در جواب ابن زياد منشور كرد كه بي تواني سرهاي كشتگان را با اهل بيت ه ق صلي الله عليه و آله به جانب شام كوچ ميده و اموال و اثقال ايشان را نيز به صحبت ايشان حمل مي كن. (كيفيت ايصال اين مكتوب و جواب آن) بعد محدث خياباني (ره) فرموده: مؤلف گويد: حقير تا حال با وجود فحص شديد و تفتيش اكيد در هيچ تاريخي و تأليفي از خاصه و عامه كيفيت ايصال اين مكتوب و جواب را به شام و كوفه نديده ام كه


به چه نحو و كدام وسيله بوده و حال آن كه از تذكرة الخواص و قمقمام مستفاد مي شود كه روز پانزدهم رؤس و اسراء را از كوفه به جانب شام حركت داده اند. چنانچه در تذكره ص 148 بعد از نقل مجلس عبيدالله گويد: ثم ان ابن زياد حط الرؤس في يوم الثاني و جهزها و السبايا الي الشام و در قمقام ص 449 از او نقل كرده گويد: چون روز دوم برآمد رؤس را با مخدرات به جانب يزيد روانه داشت و به روايت شيخ كفعمي و شيخ بهائي و علامه ي مجلسي و ابوريحان صاحب آثار باقية و قمقام و روضة الاذكار در روز اول صفر رأس اطهر حضرت حسين عليه السلام را وارد شام نموده اند ولي كسي متعرض نشده كه آيا به چه واسطه بعد از عاشوراء مكتوب به شام رفته و جواب به كوفه برگشته تا پانزدهم محرم از كوفه حركت و اول صفر وارد شام شده اند و حال آن كه در آن اوان و زمان جاهليت و صدر اسلام يك وسيله ي سريعه و واسطه ي فوري بوده كه مخابرات مهمه و مكاتيب عمده را از شهري به شهري بعيد در زماني قريب مي رسانيدند و آن عبارت است از كبوتر معلم كه از زمان قديم در موصل و مصر و شام و قسطنطنيه و كوفه و بغداد و حلب و مدينه و ديگر بلاد عظيمه معمول و مرسوم بود. پس به همين وسيله و توسط كبوتر معلم بعد از عاشوراء تا چهاردهم محرم ابن زياد با شام مخابره و يزيد به كوفه جواب داده و روز پانزدهم رؤس و اسراء را انفاذ داشته در اول صفر وارد شام نموده اند.


و هكذا مخابرات شام و مدينه بين يزيد و وليد بعد از وفات معاويه در پانزدهم رجب در باب اخذ بيعت از حضرت حسين عليه السلام و امتناع آن جناب و مكتوب دوم يزيد در خصوص قتل آن بزرگوار و نهضت حضرت در شب بيست هشتم ماه مذكور همه در عرض ده روز بلا كلام و مسلم به همين طريق و توسط كبوتر معلم بوده است.

(رسيدن خبر وفات معاويه از شام به مدينه در روز دوم فوت او به توسط كبوتر معلم).

مرحوم احمد بن تاج الدين حسن سيف الدين استرآبادي از محدثين اماميه در كتاب آثار احمدي گويد: كه عبدالله انصاري مي گويد: با جمعي مردم در خدمت امام حسين عليه السلام بوديم بادي عظيم از جانب شام برآمد يكي از مواليان معاويه آنجا حاضر بود گفت:

يابن رسول الله صلي الله عليه و آله جدت مردم را از وزيدن باد خبر مي داد و تو نيز اگر مي تواني خبر ده كه اين باد چه مي گويد آن حضرت فرمود: كه مي گويد: كه حاكم شام مرده و از جانب فوات جرعه كشيده (چشيده ظ) آن ملعون را سخن امام عليه السلام بسيار گران آمد اما بغير از سكوت چاره ي نديد روز ديگر خبر رسيد كه معاويه مرده و از خاك دان دنيا رخت فوات بدارالجزاء كشيده است.

بعد محدث خياباني (ره) فرموده: پس معلوم شد كه به جز وسيله ي كبوتر نامه بر ايصال اين خبر ممكن نخواهد بود باز بعدا مي فرمايد: تفصيل كبوتر معلم. در اين مقام لازم است براي اثبات اين مطلب تفصيلي


در تأسيس اين امر مذكور آيد.


پاورقي

[1] ص 272 ط تبريز سال (1362) ق.