بازگشت

مثال ديگر: وضع تاريخ هجري قمري


مثال ديگر: وضع تاريخ هجري قمري در اسلام كه از هجرت خاتم انبياء صلوات الله عليه و آله و سلم است مشهور در تاريخها و السنه و افواه مردم نسبت وضع آن را به زمان عمر بن خطاب (خليفه ي انتخابي مردم نه بلكه انتصابي از طرف ابوبكر) مي دهند چون در زمان وي مسلمين بسيار احتياج به ثبت تاريخ پيدا كردند زيرا فتوحات زياد گشت و ممالك مانند ايران و روم فتح شد و ثروت دولت اسلامي زياد گرديد و احتياج مبرم به نگارش تاريخ در امور مسلمين بيشتر شد و استعمال آن زيادتر گشت و لذا وضع تاريخ را مؤرخين به زمان عمر نسبت داده اند ولي اگر تحقيق شود آن طور نيست كه اصل وضع در زمان عمر شده بلكه قبل از دوران عمر اصل تاريخ هجري را خود رسول الله


صلي الله عليه و آله وضع فرموده است و شايد بعضي اشخاص موقعي به اين عبارات نگارنده برسد برايش تعجب رخ بدهد ولي جاي هيچگونه شگفت نيست پس لازم است به جملات زير توجه فرمائيد:

شيخ ابوالعباس احمد قلقشندي در صبح العشي گويد [1] : حكي ابوجعفر النحاس في «صناعة الكتاب» عن محمد بن جرير انه روي بسنده الي ابن شهاب ان النبي صلي الله عليه و آله لما قدم المدينة- و قدمها في شهر ربيع الاول امر بالتاريخ. و علي هذا فيكون ابتداء التاريخ في عام الهجرة. قال النحاس: و المعروف عند العلماء ان ابتداء التاريخ بالهجرة كان في خلافة عمر بن الخطاب (رض).


پاورقي

[1] صبح الاعشي ج 6 ص 240 ط دار الکتاب- قاهره سال (1333) ق.