بازگشت

اضافات طبع دوم در رد شبهات طرفدار شبهات


در اينجا آنچه در طبع اول كتاب در رد دليل چهارم محدث نوري (ره) نگارش يافته بود تمام گشت و نظر بر اين كه ادعاي تقطيع شدن روايت عطية به بعض اشخاص كه اهل اين مطالب نبوده و خود را وادار به قلم فرسائي در اينگونه مطالب تاريخي نموده بسيار گران آمده خواسته با


ايجاد شبهات و تشكيكات واهيه آنچه در اين موضوع نگارش يافته موهون نموده و شبهات و استبعادهاي محدث نوري (ره) را تقويت نمايد و آنچه سيد در مصباح الزائر از عطا نقل كرده و زيارت نقل نموده و آنچه عمادالدين طبري در بشارة المصطفي از عطية روايت كرده غير از ديگري دانسته و عنوان كرده كه عطا غير از عطية است و تطبيق بين نقل عطا و عطية كرده و گفته معلوم مي شود كه نقليات اين دو نفر مغايرت دارند پس روايت عطا در مصباح الزائر غير از روايت عطية در بشارة المصطفي است.

اولا: اجمالا در جواب اين طرفدار شبهات و رشك برنده بر تحقيقات گفته مي شود:

1- اختلاف بين بعض عبارات روايت در مصباح الزائر و بشارة المصطفي جهت آن از نقل به معني كردن روات است، روات ملتزم نبوده اند تمامي احاديث و روايات را با عين الفاظ آنها نقل نمايند جائي كه الفاظ مغير معني به تمام المعني نباشد نقل به معني نموده و نقل كرده اند چنانچه در علم (درايه) مشروحا بيان و مطلب عيان گرديده است خصوصا كه حديث راجع به نقل تاريخ و واقعه ي باشد كه راجع به احكام شرعيه و أدعيه ي مأثوره نيست.

ب- ثابت كرده و روشن خواهيم كرد كه عطا همان عطيه است و غير از او نيست و شكي در اين باره نخواهد ماند پس آنچه در مصباح و بشارة المصطفي است يك روايت بوده و تقطيع شده است يعني روات در اصل


نقل روايت تقطيع كرده اند.

ثانيا طرفدار شبهات واهيه و زياد كننده ي احتمالات فاسده گفته: كه شيخ فخرالدين طريحي متوفي (1085) ه اشاره بروز زيارت نموه و سال زيارت را مسكوت گذاشته و ترجمه ي عبارات را از منتخب طريحي (ره) و كتاب مصائب المعصومين شيخ عبدالخالق بن عبد الرحيم يزدي [1]


مرد متهم غيرقابل اعتماد آورده و گفته كه او عين عبارت لهوف را نقل كرده و ابدا در مورد تاريخ روز و سال تعرضي ننموده است.

بعد از فاضل قزويني (ره) در كتاب تظلم الزهراء از كتاب بشارة المصطفي تأليف عمادالدين طبري از عطيه ي عوفي آمدن جابر را به كربلاء و غسل كردن او را نقل كرده و در آخر گفته: باز در اين حديث اشاره به روز و ماه و سال نشده و گفته:آنچه در لواعج الاشجان سيد امين عاملي (ره) فرموده چنانچه نقل شد: قال عطية فبينما نحن كذلك و اذا بسواد قد طلع من ناحية الشام... الخ و نقل آن گذشت ص 186.

اين ذيل و اضافات به تنها لواعج الاشجان اختصاص دارد و در تظلم الزهراء و مصائب المعصومين و مفاتيح البكاء و ارشاد و لهوف و


ابومخنف ندارد.

باز گويد: ذيلي كه سيد امين عاملي (ره) نقل كرده: قال عطية... الخ صحت ندارد... و احتمال تقطيع بدون اشاره نمودن بر صدر و ذيل روايت... اغراء به جهل است و اين هم از بزرگان بسيار بعيد است.


پاورقي

[1] در اين کتاب «تحقيق» حتي المقدور کوشيده شده که از غير از کتب معتبره نقل نشود امثال کتاب «مصائب المعصومين» که مؤلف آن شخص متهم و نقلياتش بي‏مدرک است نقل نگردد و لذا اسمي از آن و از مقتل اسفرائني و امثال آنها را در رديف کتب معتبره مثل کتاب ارشاد شيخ (ره) و لهوف سيد (ره) آورده و فرقي بين آنها قائل نيست معلوم مي‏شود اطلاع نداشته که مؤلف مصائب المعصومين کيست؟

علامه‏ي جليل حاج ميرزا حبيب‏الله کاشاني رحمه الله در لباب الالقاب گويد: الملا عبدالخالق اليزدي مؤلف کتاب بيت الاحزان و کتاب مصائب المعصومين و المعلوم من حاله انه کان واعظا متتبعا في الاخبار ولکن نسبه البانية الملاحدة الي انفسهم و ظني ان النسبة کذب فان من عادة هؤلاء الملاعين نسبة الفضلاء المشهورين بل الفقهاء الموثقين المعروفين الي مذهبهم الباطل ترويجا لمتاعهم الکاسد و تزيينا لاعتقادهم الفاسد ثم علي تقدير صدق النسبة- العياذ بالله- فالکتابان المذکوران و غيرهما مما ينسب اليه مؤلفة قبل ذلک و قد اسمعني بعض من رآه ان جماعة من العلماء کفروه لکونه هتاکا في المنبر و مفتيا بطهارة اهل الذمة و نحوها من الفتاوي الشاذة الضعيفة والله اعلم- انظر لباب الالقاب ص 117 -116 ط- طهران فتوي دادن کسي که در رشته‏ي وعظ و خطابه عمر خود را به پايان رسانيده آن هم فتواهاي شاذة دليل ضعيف نقليات وي مي‏باشد همچو شخص که مقام فقاهت و اجتهاد را احراز نکرده و داراي ملکه‏ي استنباط نشده نبايد اقدام به فتوي نمايد آيا به نقليات چنين شخص گرچه تأليفش در حال استقامت وي باشد مي‏توان اعتماد نمود در صورتي که چنانچه از کتابش مصائب المعصومين به دست مي‏آيد در حين تأليف آن کتاب از افراد بعض فرقه‏هاي مستحدثه‏ي منحرفه بوده است چنانچه بر ناظر بر کتابش واضح است و نمي‏خواهم اسمي‏از آن فرقه ببرم.