بازگشت

دليل دوم محدث نوري و جواب آن


دليل دوم محدث نوري (ره) بر ادعاي خويشتن در نفي و استبعاد آمدن خاندان رسالت عليهم السلام به كربلاء در اربعين اول آنست كه معتمدين اهل تاريخ در سياق ذكر مقتل اشاره به قصه ي آمدن اسراء به كربلاء در اربعين اول نكرده اند بعد عبارت شيخ اعظم مفيد (ره) را در ارشاد شاهد آورده است و حاصلش آنست كه يزيد امر كرد نعمان بن بشير اسراء را به مدينه ببرد و ابدا اشاره ي به آمدن آنها به كربلاء نكرده است [1] .


جواب آن

در جواب اين دليل محدث نوري (ره) گفته مي شود:

اولا: از واضات است كه قصه ي را اگر جمعي از مؤرخين نقل ننمايند دليل بر عدم وقوع آن نمي شود چه بسيار از قضاياي تاريخي را جمعي از مؤرخين نگارش نداده اند و اگر شواهد به اين مدعا بياوريم كلام به طول مي انجامد.

و ثانيا: شيخ مفيد (ره) در عبارات خود و از آنها عبارتي را كه در خصوص مراجعت اسراء خاندان رسالت از شام فرموده بنايش به اختصار كوشيدن است چنان كه دأب و رويه ي سابقين بوده كه در نقل قضايا و تواريخ به اختصار كوشيده اند و شواهد زيادي بر اين ادعا داريم كه اگر نگارش داده شود كلام به درازا مي كشد [2] .

و ثالثا: شيخ اعظم مفيد (ره) و شيخ طائفه طوسي (ره) و امثال آن نوابغ روزگار كه از دعائم دين و اركان اسلام بشمارند در مقام نقل احاديث دينيه و حتي در نقل تواريخ و قضاياي عادي بنا و رويه شان به تحقيق و صحت نقل و درستي گفتار است و لذا اگر در موردي خواه از احاديث ديني و اخبار مذهبي اصولي اسلامي و فقهي باشد يا راجع به نقل قضايا و تواريخ و حوادث و جريانهاي عادي باشد بدون سند نقل نمي كنند


اگر در موردي سندي به نقل قضيه ي داشته باشند و ازمشايخ آنها مسندا قصه ي به آنها رسيده و روايت كرده اند نقل مي كنند و اگر مسندا از مشايخ شان موضوعي را نقل نكرده باشند آن را در كتاب خودشان نقل نمي نمايند چنانچه با تامل و دقت در كتاب امالي شيخ مفيد (ره) و امالي شيخ طوسي (ره) اين موضوع واضح و بر منصف متأمل آشكار است.

پس آن دو بزرگوار و امثال آن بزرگان به قضيه ي اربعين اشاره نكرده اند چون مسندا از مشايخ آنها نرسيده و لذا نقل نكرده و اشاره نفرموده اند اين دليل نمي شود كه اصل قضيه در واقع حقيقت نداشته باشد تعجب از بعض قاصرين است كه در جائي از كتابش گفته كه شيخ مفيد (ره) و شيخ طوسي (ره) انكار قضيه ي اربعين را كرده اند و در جاي ديگر از همان كتاب گفته كه آن دو بزرگوار نسبت به قضيه ي اربعين ساكت هستند از انكار و تصديق چيزي نگفته اند ادعاء أولش باطل دومي صحيح است.

و از آنچه گفته شد معلوم مي گردد كه درباره ي مسموم شدن بعضي از ائمه عليهم السلام كه شيخ مفيد (ره) در ارشاد مي فرمايد كه جمعي از شيعه قائل هستند كه با سم از دنيا رحلت فرموده از همين باب است زيرا سندي به آن قضيه نداشته و آن را روايت نكرده و لذا نسبت مسموم شدن امام عليه السلام را به جمعي از شيعه داده نه اين كه قضيه ي مسموم شدن را نفي فرموده باشد بلكه از مشايخش مسندا به وي روايت نشده و لذا خودش بطور جزم آن موضوع را نگارش نداده است.



پاورقي

[1] لؤلؤ مرجان ص 170 -169 طبع قديم تهران به سال 1319 قمري.

[2] رجوع شود به تعليقات علم امام عليه‏السلام ص 283 -281 ط تبريز. درباره يک موضوع تاريخي روشن نموده‏ام که چطور بعضي از مؤرخين به اختصار کوشيده و نظائر آن زياد است که با اختصار گذشته‏اند.