بازگشت

اطمينان حاصل است كه اسراء را با بريد برده اند


حالا كه بطور خلاصه از تاريخ و حالات بريد به عرض خوانندگان عزيز رسيد و روشن شد كه در دوره ي بني اميه و معاويه و يزيد موضوع بريد بسيار مرتب و تكميل شده و نهايت درجه منظم بوده و اشخاصي


را كه مي خواستند زودتر نزد ملوك بني اميه و امراء آنان برسانند با مراكب بريد نزد ايشان مي بردند و هيچ بعيد نيست و بلكه به انسان كه بررسي عميق در اين موضوع داشته باشد اطمينان كامل حاصل مي شود كه اسراء خاندان رسالت را با همان مراكب بريد برده اند كه نه محملي وجود داشت و نه سايه باني در آنها موجود بوده بلكه مخدرات و بانوان حرم رسالت را بر (اقتاب) شترها سوار كرده بودند كه جهاز چوبي است كه بر شترها مي گذارند و لذا عبارت مقاتل و تواريخ معتبره (اقتاب) است جمع قتب مي باشد و بانوان حرم رسالت از آن ترتيب و شكل با آن نحو اسارت نهايت شكايت را داشته اند و هيچ بعيد نيست كه با آن سرعت سير بريد و ترس از مردم و از بيراهه ها و غالبا از كنار شهرها كه اسراء را عبور مي دادند و از كمك مردم به آنها مانند نصر خزاعي ترس داشتند از اطفال خاندان رسالت از شترها و از بالاي قتبها در عرض راهها افتاده و پس از مدتي طي راه ملتفت شده اند كه از اطفال در راه افتاده و مانده است و در اثر همان زحمات طاقت فرسا از بانوان خاندان رسالت سقط جنين كرده است و با آن نحو كه آنها را در زير آفتاب سوزان صحراها و بيابانها در موقع فصل پائيز و خشكي هوا مي بردند در ظرف چند روز سر و صورت آنها پوست انداخته و تغيير پيدا كرده و احتياج به مدت متمادي مثلا به يك و دو ماه ندارد كه بعضي تصور كرده اند. گرچه بر فرض صحت اين ادعاء: كه اسراء را با چهارپايان خودشان برده باشند چنانچه در سابق تحقيق شد و صحت آن نيز معلوم نيست باز چهارپايان خود آنها در راه رفتن بهتر از چهارپايان مأمورين ابن زياد بوده ولي ظن قوي آنست كه چهارپايان امام (ع) را نيز غارت كرده بودند و از آنها شمر نيز برده بود.


از آنچه توضيح داده شد روشن مي گردد: آنان كه قضيه ي اربعين و رفتن اسراء اهل بيت عليهم السلام را به شام و برگشتن شان را در اربعين اول به كربلاء استبعاد كرده اند كاملا از تاريخ و جزئيات حالات بريد در آن دوران اطلاع نداشته و غفلت ورزيده اند و باعث شبهه و اشكال در ديگران نيز شده اند حتي كار را به جائي رسانيده اند كه اين موضوع را از محالات و از اكاذيب بشمار آورده اند و عمده باعث اين كار مرحوم علامه ي محدث نوري (ره) در لؤلؤ مرجان و بعضي از شاگردان وي در كتابش شده است [1] و بسيار خنده آور است بعضي از قاصرين باز تابع آنها مي شود.


پاورقي

[1] رجوع شود به کتاب وقائع الشهور و الايام تأليف آقا شيخ محمد باقر بيرجندي رحمه الله صاحب کبرت احمر ص 53 ط تهران به سال 1352 قمري مرحوم بيرجندي بسيار مبالغه در انکار آمدن اسراء به کربلاء در اربعين اول کرده است و مدرکي غير از استبعاد که دليل نيست ندارد و غير از تعصب‏ورزي به استادش محدث نوري (ره) چيز ديگري نيست خيال کرده مقام فتوا است که نظر خود را اظهار کند و متوجه نشده که قضيه‏ي تاريخي است و بي‏جهت يک موضوع اين اندازه شهرت پيدا نمي‏کند و بايستي در تواريخ و حالات زمان يک هزار و سيصد سال تقريبا قبل را تحقيق و بررسي نمايد و حقيقتي را که در خارج واقع شده به دست بياورد تا نسبت نوشتن کذب صريح را به بعضي از بزرگان علماء و اکابر فقهاء ندهد غفر الله تعالي له و لنا بحق محمد و آله الطاهرين سلام الله عليهم اجمعين.