بازگشت

تفسير ياد گرفتن ابن عباس از ميثم


ميثم كه از نزد ام سلمه(ض)بيرون آمد ديد ابن عباس(ره)نشسته به ابن عباس

گفته هر چه خواسته باشي از تفسير قرآن از من سؤال كن زيرا من تنزيل قرآن را نزد اميرالمؤمنين عليه السلام خوانده ام و آن حضرت تأويل آن را به من تعليم كرده است ابن عباس(ره)دوات و كاغذ خواسته مشغول نوشتن آنچه ميثم بيان مي كند مي شود در آن ميان ميثم از كشته شدن خود به ابن عباس خبر مي دهد و اين كه او نهمين شخص است كه به دار كشيده خواهد شد، ابن عباس مي گويد آيا كهانت مي كني؟ مي خواهد كاغذ را پاره كند ميثم به وي مي گويد نگهدار كاغذ و آنچه را كه از من شنيدي هرگاه گفته هاي من حق و درست درآمد آن را نگه مي داري و اگر باطل درآمد آن وقت پاره مي كني ابن عباس قبول مي كند رجوع شود به تفصيل اين قضايا به كتب رجال. بر حسب ظاهر سيدالشهداء عليه السلام باغ و مواشي را در مدينه داشته و اگر ميثم در موسم حج در مكه بوده و در سيزدهم ذي الحجه از مكه


حركت كرده قطعا به حضور امام عليه السلام در آنجا شرفياب مي شد و سراغ او را در مدينه ازام سلمه(رض)نمي گرفت وانگهي اگر سيزدهم ذي الحجه بعد از اتمام اعمال حج از مكه حركت كرده باشد و سيدالشهداء عليه السلام در هشتم ذي الحجه حركت فرموده اقلا در راه به قافله ي امام عليه السلام ملحق مي شد. و بايد اضافه كرد اگر ميثم قبل از ورود سيدالشهداء عليه السلام به كربلاء به ده روز شهيد شده و سيدالشهداء عليه السلام در دوم محرم سال 61 وارد كربلاء گشته آن وقت ميثم بايد در بيست و دوم ذي الحجه شهيد شده باشد نه در بيست و هشتم ذي الحجه چنانچه صاحب منهاج الدموع تصور كرده است.