بازگشت

اقدام أستادنا الطهراني در موضوع فصل الخطاب


أستادنا العلامة المتتبع البحاثة الاكبر آقاي شيخ آقابزرگ طهراني نزيل نجف اشرف قدس سره صاحب الذريعة الي تصانيف الشيعة كه از ثقات علماي شيعه و از خادمين حقيقي عالم اسلام بود كتابي در زمينه ي كتاب استادش تأليف فرموده و آن را «النقد اللطيف في نفي التحريف» ناميده و در آن خواسته تا حدي از جسارت و جرأتي [1] كه از استادش


محدث نوري (ره) درباره ي قرآن مجيد با تأليف فصل الخطاب صادر شده ترميم نمايد و از خشم مسلمين بر عليه وي قدري كاسته شود و پس از تأليفش كتاب نامبرده را خواست به نظر شريف استادنا الامام آيةالله آقاي حاج شيخ محمد حسين كاشف الغطاء قدس سره رسانيده كه اجازه و تصديق نموده به طبع برساند بلكه اين لكه سياه را از فهرست تصانيف استادش محدث نوري (ره) پاك كند ولي استادنا آيةالله كاشف الغطاء (ره) باز نشر آن را نيز صلاح ندانست چنانچه به خط شريف استادنا آيةالله كاشف الغطاء (ره) ديدم كه در پست كتاب «النقد اللطيف» تقريظي مرقوم فرموده بود و در ضمن اشاره فرموده كه از نشر آن خودداري شود و استادنا شيخ تهراني قدس سره خودش آن نسخه و كلمات آيةالله كاشف الغطاء را به عنوان تقريظ به من نشان داد و آن بزرگوار به امر مرحوم شيخنا الاستاد (ره) امتثال كرده و از حسن نيت و صافي فطرت و طويت خويش كه جز خدمت به عالم اسلام منظوري نداشت از طبع و نشر آن خودداري فرمود.

پس كتابي خواه در ايام جواني شخص نوشته شده باشد يا در ايام پيري و فرسودگي انسان تأليف شده باشد از جهت عدم اتقان و عدم


اشتمال آن بر تحقيق و ديگر مزايا كليت ندارد.


پاورقي

[1] تنقيح‏المقال مامقاني (ره) ج 1 ص 426 ط نجف علامه‏ي مامقاني (ره) فرموده و از جرأت و جسارتهاي علامه‏ي محدث نوري (ره) يکي هم تفضيل دادنش سلمان فارسي (ره) را به حضرت قمر بني‏هاشم ابوالفضل العباس سلام‏الله‏عليه است رجوع شود به صفحه‏ي مذکوره از تنقيح المقال در صورتي که سلمان از خدام خاندان رسالت و ولايت است طرف قياس با حضرت قمر بني‏هاشم (ع) نيست مانند رويه‏اي که در کتاب فيض‏القدسي در احوال علامه‏ي مجلسي (ره) اتخاذ کرده بنا گذاشته مفايسه کردن بين خدمات آيةالله علي الاطلاق علامه‏ي حلي (ره)و علامه‏ي مجلسي (ره) و تأليفات آنها که کدام انفع است به هر روز از عمر علامه‏ي حلي و مرحوم مجلسي اگر حساب شود چقدر بيت مي‏افتد و بيت از اصطلاحات خطاطين و کاتبين قديم است يعني چند سطر و کلمات بايد هر روز نوشته باشند و کدام يک از علامه و مجلسي (ره) هر روز ببايد درباره‏ي تأليفاتشان زحمت بيشتر کشيده و زيادتر نوشته‏اند و آن وقت خواسته مجلسي (ره) را ترجيح بر علامه (ره)بدهد آيا اين طرز ترجمه‏نويسي است؟ در عالم شيعه بلکه در عالم اسلام يک نفر علامه‏ي حلي (ره) است که اگر انسان درست بر حالات زندگاني او اطلاع يابد مي‏فهمد که چرا آيةالله علي الاطلاق ميان علماي اماميه است و در نتيجه زحمات طاقت‏فرساي علامه (ره) مجلسي‏ها و نظائر آن بزرگوار به وجود آمده و با فراغت بال توانسته‏اند به تأليف پرداخته باشند اوضاع زمان علامه (ره) کجا و وضع زمان مجلسي (ره) کجا و زحمات علامه (ره) و مباحثات وي با مخالفين و با حکماء و فلاسفه‏اي که شيفته‏ي فلسفه‏ي يونان شده‏اند لسانا و قلما و مدرسه سياره تشکيل داده و فقه شيعه‏ي اماميه را از فقه و آراء عامه جدا کردن و در فقه بالخصوص اماميه به تصنيف پرداختن و در فقه اماميه و عامه و با اطلاع بر آراء آنها فقه ممزوج نگاشتن مانند تذکره و منتهي و ديگر از خدمات که نتوان به قلم آورد و لذا خوب فرمود کسي که از علماء رجال گفته که بهتر آنست از تعريف و توصيف علامه (ره) من بگذرم زيرا قلم و بيان من عاجز از وصف اوست ولي محدث نوري (ره) يک نفر علامه و آيةالله داريم و او را مي‏توانيم در مقابل ساير فرق اسلامي در ميدان مسابقه بالاي دست خودمان بياوريم او را بنا کند.

در فيض‏القدسي از مقام شامخش پائين آورد اگر محدث نوري (ره) در احوال علامه‏ي مجلسي (ره) کتاب مي‏نويسد هر قدر دراندازه‏ي خود مي‏تواند در وصف علامه‏ي مجلسي (ره) بکوشد نه اين که آيةالله علامه‏ي حلي (ره) را که مايه‏ي افتخار ماست اصرار داشته باشد از مجلسي (ره) پائين‏تر بياورد اين رويه و سليقه چه معني دارد؟ حکم و قضاء را در اينجا به عهده‏ي خوانندگان محترم مي‏گذارم تا اينجا در طبع اول کتاب نگارش داده بودم و پس از انتشار آن از بعض اشخاص صداي طرفداري از محدث نوري (ره) بلند شد بسيار مرا به حيرت انداخت و بعضي از آن طرفداران نگاشته بود که چرا به آبروي محدث بزرگواري صدمه زده و از کتابش فصل‏الخطاب انتقاد کرده‏ايد از اين ايراد حيرت بر حيرتم افزود زيرا حفظ آبروي اسلام و قرآن مجيد واجب و از آبروي محدث نوري (ره) به مراتب بالاتر و آبروي أمثال محدث نوري (ره) در مقابل آبروي اسلام و قرآن کريم ارزش ندارد تمامي آبروها فداي حفظ آبروي اسلام و قرآن است علاوه اينجانب با کمال احترام از آن محدث عظيم‏الشأن و از کتابش فصل‏الخطاب انتقاد کرده‏ام و آن را کتاب بي‏ارزش خوانده‏ام ولي سيد علامه‏ي معاصر آقاي مير سيد احمد روضاتي دام‏بقائه در تعليقات خود بر کتاب جدش محدث نوري (ره) را تضعيف نموده و راجع به تاريخ تأليف محدث نوري (ره) (فصل‏الخطاب) را بيانات و تحقيقات ارزنده دارد که لازم است مطالعه شود رجوع شود به کتاب «مناهج‏المعارف» پاورقي صفحه‏ي:160 -155 ط- طهران سال: 1392 ه ق.