عمر بن سعد سر مبارك حسين را گرفت و به طرف كوفه به نزد ابن زياد رفت، او سر را در بازارها گرداند، آن گاه به دمشق نزد يزيد فرستاد. يزيد پس از مفاخره به فتح امر كرد سر را در شهرها بگردانند، و چون سر به عسقلان رسيد در آن روز امير و حاكم عسقلان از مردمان خوب روزگار بود، او سر را گرفت و دفن كرد در سردابه اي تا سال 461 هجري در ماه شعبان كه افضل قشوني به بيت المقدس فرستاد و از آنجا به عسقلان رسيد، مي دانست سر مبارك حسين «عليه السلام» آنجا است، سر را بيرون آورد، به سينه چسبانيد و عطر به او زد و باز به جاي خود نهاده بود تا سال 548 هجري، در آن زمان امير عسقلان عياش بود، او سر را براي خليفة الفائز به امر الله به مصر فرستاد و از بيم آن بود كه از دست غربيها كه در جنگ هاي صليبي بوده، محفوظ بدارد. چون سر را به مصر فرستادند وزير دانشمند دولت آن خاندان طلائع بن زريك خود با قشون و امراء لشكري و كشوري به استقبال سر مبارك از مصر بيرون آمدند، تا رسيدند سر مبارك را گرفت و به سينه چسباند و خود پياده با همراهانش وارد مصر شدند و تجليل مهمي از سر مبارك نمودند.