بازگشت

محل دفن سر امام حسين


ترديدي نيست كه بدن مقدس امام حسين «عليه السلام» را در كربلا در همان محل شهادت دفن كردند، ولي راجع به سر مبارك اختلاف است، بعضي دمشق و برخي عسقلان و گروهي مدينه در قبر فاطمه نوشته، و جمعي در نجف نوشته اند.

آنچه كه از كتب تواريخ جغرافيائي برمي آيد، در محل رأس الحسين در قاهره، و در رأس الحسين عسقلان و يا نزديكي كوفه و نجف، هر يك اختلافي هست؛ و بيشتر از همه، شيعه در اين رشته تتبع كرده و معتقد است كه سر مبارك حسين «عليه السلام» به دست حضرت سجاد سپرده شد و آن حضرت به كربلا برد و به تن شريفش ملحق و دفن فرمود. و به نظر اين بنده جمع بين همه ي اين تواريخ آسان و ممكن است به اين ترتيب كه اين سر مبارك پس از يك سال سير كشورهاي اسلامي، به كربلا بازگشت اده شد، و از بين سال 62 هم به زيارت جسد آن رفته و ملحق نمودند، و با دلايل و قراين تاريخي اين نظريه به ظن قوي صحيح ترين نظريه ي تاريخي است كه اثبات آن محتاج به يك رساله ي جداگانه است. مشهد الحسين و محل رأس الحسين در قاهره، مقام الحسين در كوفه و عسقلان و نجف، همه محل تلاقي آن سر مبارك بوده، و لي محل دفن كربلاي معلي است، و شرح مفصلي در كتاب الحسين و رساله ي مشهد رأس الحسين در قاهره چاپ مصر نگاشته اند، كه با تاريخ توافق و تطبيق صحيح ندارد.


اينك به اختصار نظر مورخين را مي نگاريم تا ببينيم چه شده اين همه اختلاف رخ داده است. شيعه ي اماميه به اتفاق مي نويسند: سر مقدس ابي عبدالله «عليه السلام» را به بدن ملحق و در كربلا دفن كردند، اما كي اين واقعه رخ داده، به تحقيق معلوم نيست.

در «كشكول» شيخ بهائي روايتي آورده كه امام حسين «عليه السلام» 4 ضرب در 4 ميل زمين كربلا را خريد و بعد هم به مردم بخشيد مشروط بر اين كه از زائرين او پذيرائي شايان كنند.

در «كامل» بهائي مي نويسد: علي بن الحسين «عليه السلام» بدن مبارك پدر را تنها دفن كرد، و در پائين آن بر حسب وصيت، جسد برادرش علي اكبر را قرار داده، و عمويش عباس را در كنار علقمه همان جا كه شهيد شده بود دفن كردند، و ساير شهدا را يك جا در يك قبر بزرگي. و حر بن يزيد رياحي را طايفه ي او همان جا كه شهيد شده بود دفن كردند.

در «نفس المهموم» هم همين روايت را آورده، با قيد آن كه بوي عطر و مشك از تربت حسين هميشه متصاعد است.

علامه ي مجلسي مي نويسد: به اتفاق علماي اماميه، سر مطهر به جسد ملحق و مدفون شد. [1] .

در «كامل الزياره» از حضرت صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود:

اذا أتيت الغري رأيت قبرين، قبرا كبيرا و قبرا صغيرا فأما الكبير فقبر اميرالمؤمنين «عليه السلام» و أما الصغير فرأس الحسين بن علي «عليهماالسلام».

در «جواهر الكلام» فقه در كتاب حج از مفضل بن عمر روايت كرده كه: حضرت صادق «عليه السلام» بر قائم مائل در راه نجف عبور كردند، آنجا دو ركعت نماز خواندند،


پرسيدند: اين چه نماز بوده؟ فرمود: هذا موضع رأس جدي الحسين «عليه السلام» وضعوه هنا. سپس مي فرمايد: ممكن است اينجا محل دفن سر مقدس بوده باشد.

آن جا را از اين جهت قائم مائل گفته اند كه جنازه ي حضرت امير در شب رحلت بدين جا مايل باشد.

بعضي از مورخين مي نويسد: يزيد سر نازنين را نزد عمرو بن سعيد بن عاص والي مدينه فرستاد، و عمرو امر كرد سر مبارك را در بقيع نزد مادرس فاطمه ي زهرا دفن نمودند.

برخي مي نويسند: سر مقدس سه روز در دمشق مصلوب بود، و در خزينه ي بني اميه گذاشتند تا زمان خلافت سليمان بن عبدالملك بن مروان، آن گاه به پنج ديباج حرير پوشانيد، و با جمعي از اصحاب خود به آن سر نازنين نماز خواند و آن را در مقابر مسلمين دفن كردند.

در شرح حال عمر بن عبدالعزيز مي نويسند: آن موضع را نبش كرد و سر مقدس را بيرن آورد و فرستاد به كربلا به بدن ملحق كردند.

در تاريخ رأس الحسين در مصر مي نويسد: فاطميها كه تسلط يافتند، سر مقدس را از عسقلان سال 461 به مصر بردند و آنجا دفن كردند و اين قبه ي زيارتگاه را بر آن ساختند، و تا جنگهاي صليبي در عسقلان بوده و چون مسيحيان در بيت المقدس آمدند، الصالح طلايع وزير خلفاي فاطميين سر را با دادن سي هزار دينار گرفت و به مصر برد و خود وزير و امراء و سپاهيان تا محلي كه موسوم به صالحيه است پياده به استقبال سر مبارك رفتند، و آن گاه سر را در كيسه ي ابريشمي سبزي نهاد و كيسه را روي چهار پايه ي آبنوس قرار داده، و زير آن را با مشك و عنبر و بوهاي خوش فرش كرد، و در محلي كه براي آن ساخته شده بود دفن نمودند.

در كتاب «الحسين» مي نويسد: عبدالرحمن كدخدا قزاغلي مسجدي را كه مجاور


مدفن سر حسين است تعمير كرد و آن را امر كرد وسعت دهند، اما به ملاحظه ي مجاورت با مشهد رأس الحسين خودداري نمود [2] .

برخي از مردم گفتند: معلوم نيست حقيقت سر امام حسين در اينجا مدفون باشد، عبدالرحمن قزاغلي براي اطمينان قلب امر كرد تا قبر را شكافتند و دو نفر از علماء وارد شدند، و چون بيرون آمدند گفتند كه: ما چهار پايه از چوب ديديم كه طشتي از طلا روي آن بود، و بالاي طشت پرده هاي حرير آويخته، و زير پرده ها كيسه اي بود از حرير سبز كه در آن ميان سر مقدس حسين «عليه السلام» بود. بنابر اين عبدالرحمن از خيال توسعه ي مسجد منصرف شد، و امر كرد تا آن بارگاه را تجديد عمارت نمودند و موقوفاتي بر آن معين كردند، و امروز در قاهره و در فاصله ي بين سردي حبلي و جامع الازهر بارگاه و مشهد رأس الحسين «عليه السلام» عظمت دارد و بسيار مجلل و مزار عمومي مردم است.


پاورقي

[1] بحارالانوار ج 10.

[2] تاريخ کربلا؛ رأس الحسين در قاهره؛ منتخب التواريخ ص 171؛ قمقام ص 509.