بازگشت

صحن حسيني


اين ساختمان مربع مستطيل كه در زمين پست (گودال) واقع شده، مطاف ميليونها نفوس زكيه ي بشري است.

صحن كه به منزله ي خزينه ي بزرگي است كه اطاق محكمي در آن ساخته، و داخل آن صندوق معتبري نهاده، و داخل آن گرانبهاترين جواهرات را در ميان پنبه و حرير پيچيده و مخفي كرده باشند، لفافه پنجم و ششمي است كه در كانون آن آتش عشق شعله ور است.

صحن كه رواق در ميان و رواق روضه و مسجد را پشتيبان و روضه ي ضريح و


ضريح صندوق مطهر، و داخل صندوق كانون عشق الهي در التهاب است، حافظ و پاسبان است. همين صحن است كه ديگر آب جاري را نيروي آن نبود قدم فراتر از آن گذارد، و اين قولي است كه جميع مورخين بر آن معترف و مقرند. اين صحن، همان محوطه ي مهبط نزول جبرئيل و محل عنايت و عطوفت لطف الهي مي باشد.

در ميان صحن، گلستان حسيني سازمان يافته، و شاخه هاي درخت محمدي با خون پرورش داده شده است.

در ميان اين صحن، نمايشگاه حسيني براي يك دفعه آن هم شب 11 محرم سال 61 هجري است، به افلاكيان و ارواح و نفوس مقدسه نمايش داده شده، و نمونه ي حساس و گوياي آن را براي تا آخرين دامنه ي حيات باقي گذاشته اند، تا بينندگان حقايق الهي را دريابند، و معني عشق حقيقي، عشق و عاطفه، استقامت و پافشاري در راه دين و عقيده را ببينند.

اين صحن كه به طول 70 متر و عرض 55 متر ساخته شده، و هفت درب دارد كه از اطراف مانند كعبه به سوي آن مي شتابند، گنج اسرار غيبي و مخزن عشق و عاطفه است، اينجا است كه اخلاق را عملا براي جهانيان ترجمه نموده، و با يك سياست حساس علم انقلاب را برافراشت.

و تا سالهاي متمادي قريب چهارصد هزار نفر، براي ابقاي اين عقيده كشته شدند، و با نمايشات محير العقول امروز فجايع بني اميه را همچنان آشكار ساخت كه طومار زندگي آنها را به هم پيچيد، و حقانيت و حقيقت اسم را چنان نمودار كرد كه سيادت بر بني هاشم از آن روز مسلم شد و تجديد شد.

اين صحن، همان كانوني است كه در يك نقطه ي آن پسر دختر پيغمبر، سوار بر شتر شد، و قرآن را حمايل داشت، و سر به نيزه ي غريبي نهاد و فرياد زد: هل من ناصر ينصرني! هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله! و با پوشيدن لباس مظلوميت، بهترين


سياست را به كار برد، و حقيقتي را كه از فشار مظالم حكومت مستبده ي ظالمانه ي بني اميه داشت و در لفافه ها مي پيچيدند و از ميان مي رفت، پرده هاي جهالت آن را دريد و چهره ي زيباي حقيقت را بيرون آورد و به جهانيان ارائه داد، و هنوز اين منظره ي هولناك كه بهترين ترجمه ي عملي و اخلاقي براي حفظ حقيقت بود به ديده ي دل ديده مي شود.

صحن حسيني داراي 65 غرفه است، و پيش هر غرفه ايوان قوسي شكل منقوش به كاشي است، و دو طبقه ساخته شده، و روضه اي در ميان آن است كه از محكمترين ساختمان هاي عالم است.

كف صحن از سنگ سياه فرش شده، و داراي هفت درب مي باشد:

1- باب قبله 2- باب قاضي الحاجات 3- باب زينبيه 4- باب سلطاني 5- باب سدره 6- درب بازار 7- باب صافي يا بين الحرمين كه در خيابان است و به طرف حرم حضرت اباالفضل «عليه السلام» مي رود.

تمام در و ديوار، از كاشيهاي الوان خوش رنگ پوشيده، درهاي حجرات اكثر از خاتم و چوبهاي جنگلي قيمتي است، اطاقها غالب فرش شده و مزار بزرگان فرقه ي شيعه است.

و اين صحن با جمعيت زائرين اين سالها كه بالغ بر يك ميليون نفر مي شود بسيار كوچك، و حق آن است صحن بسيار بزرگتري در خارج اين صحن اضافه نمايند كه قلعه و حصن حصيني باشد، و اخيرا شنيده مي شد بناي ساختمان هاي مهمي است كه در محو دائره بالغ بر ده ميليون دينار عراقي مخارج آن برآورده شده، و اميد است به زودي موفق شوند اين بارگاهي كه علت مبقيه ي دين اسلام و از معظمترين شعائر مذهبي است تكميل و تعمير و احتياجات آن را تأمين كنند.

در اين سال 1377 قمري كه مشرف شدم ديدم از دو طرف درب قبله، از نهر حسيني آب به سوي كفش كنها آمده، و چون بيم خرابي مي رفت كليه ي مجراها را پر


كردند، زيرا به آب لوله احتياجي نداشتند و كف صحن را از سنگ تازه پوشانيدند.