بازگشت

زمين و فضيلت خاك كربلا


«و كأين من آية في السموات و الأرض يمرون عليها و هم عنها معرضون»

(قرآن مجيد)

چه بسا معجزاتي در آسمان و زمينها هست كه مردم بر آنها مي گذرند و از آنها غافلند.


علامه آيت الله حاجي شيخ محمد حسين كاشف الغطاء رساله اي درباره ي زمين كربلا نوشته اند كه ما مواد مورد نياز مناسب آن را در اين كتاب خلاصه مي كنيم [1] .

بزرگترين معجزه اي كه هر آن بر آن مي گذريم، همين حركت زمين است كه محل زيست و زندگي ما است، و از محصول و مواد و عناصر داخل و خارج آن برخوردار مي گرديم. اين خاك موطن و مولد و ملجأ و محل بازگشت همه ي ما مي باشد، نعيش منها و نعيش بها، منها بدؤنا و اليها معادنا، منها بدؤكم و اليها تعودون.

بهترين بهره و اميد و پاكترين منافع و منابع و استفاده ي مادي با خاك و آب است كه روي زمين راه رفته، خاك آن را زير و رو كرده، شخم زده، بذر افكنده، محصول برداشته، و از آن نشو و نما و تكامل پيدا مي كنيم.

اين همه ميوه هاي رنگارنگ و نعم بي پايان و گلها و رياحين گوناگون نباتات و اشجار، ادويه و آثار همه با يك نظام و يك ميزان معين در گردش و افاده است. درون آن از معادن، مواد اوليه، جواهرات و نفت، فلزات و راديوم، ساير عناصر 94 گانه، همه از كمون همين زمين است.



شعاع آفتاب از چارم افلاك

نگردد منعكس جز بر سر خاك



تو بودي عكس معبود ملايك

از آن گشتي تو مسجود ملايك



اهميت زمين و آثار وجودي خاك براي زندگي بشر بيش از اين است كه در اين رساله بگنجد (نگارنده رساله اي دارد در پيدايش زمين و آثار آن).

«ألم نجعل الأرض كفاتا - أحياءا و أمواتا».

«و الأرض بعد ذلك دحاها - أخرج منها ماءها و مرعاها».

«فلينظر الانسان الي طعامه - أنا صببنا الماء صبا - ثم شققنا الأرض شقا -


فأنبتنا فيها حبا - و عنبا و قضبا - و زيتونا و نخلا - و حدائق غلبا - و فاكهة و أبا».

خلاصه آن است كه انسان مهمان تازه وارد اين جهان است.



پشه كي داند كه اين باغ از كي است

در بهاران زاد و مرگش در دي است



و براي زيست آدمي، عناصري را آفريده و به كار گماشته كه سعدي گفته است:



ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دركارند

تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري



همه از بهر تو سر گشته و فرمانبردار

شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبري



مكتب اسلام براي استفاده از زمين آيات و احاديثي كه درس علم و فضيلت و زندگي است داده، مي فرمايد: زمين را مسح كنيد كه خيرخواه شماست، تمسحوا بالأرض فانها برة بكم انها أمكم الحنون، و أكرموا عمتكم النخلة فانها خلقت من فاضل طينة أبيكم آدم.



خلق الله آدما من تراب

فهو ابن له و أنت و أبوه



اي خاك اگر سينه ي تو بشكافند

بس گوهر قيمتي كه در سينه ي توست



دل هر ذره را كه بشكافي

آفتابيش در ميان بيني



اين زمين از روز دحو الارض كه در حساب اسلام 25 ماه ذي قعده است، زمين سرد و پهن شده است، و آن دعاي جليل القدر اين است:

اللهم داحي الكعبة و فالق الحبة و كاشف الكربة أسألك بهذا اليوم من أيامك التي عظمت حقها و قدمت سبقها و جعلتها عند المؤمنين وديعة و اليك ذريعة


مفسرين در ذيل آيه «و الأرض بعد ذلك دحيها» مفصل شرح غلطانيدن زمين را در تفاسير نوشته اند.

از اين زمين قطعاتي است كه بركتش بيشتر است، و از آن، قطعه ي زمين كربلا است كه تمام مورخين در عظمت و اهميت و بركت آن بحث كرده اند.

ابوريحان بيروني در كتاب جليل القدر خود به نام «الآثار الباقيه» مي نويسد: خاك سعادتمند كربلا مشحون به خير و خوبي و زيادتي سود و فايده است، و دليل خوبي و خيريت آن ميوه ها و اشجار و نخلها و آب فراوان و گواري آن است، و خاك كربلا هم از لحاظ ماده و صورت و هم از لحاظ معني و تربت متضمن خير و سعادت است.

در گردش اين زمين همان طور كه قطعات مختلف آثار مختلف دارد، افراد بشر نيز آثار وجودي بيشتري دارند، و هر فرد مفيدتر و مؤثرتر از همان زمين بهتر و سعادتمندتر است، چنانچه وجود پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» از مكه اولين نقطه ي زمين روي كره ي خاك و خانه ي خدا است، و حسين از مدينه، آرامگاه و آسايشگاه پيغمبر است. و خاك كربلا مدفن و آرامگاه حضرت سيدالشهداء «عليه السلام»، و محل بركات بي نظير است، و خاك آن مسجد همه ي مسلمين است.

علايلي دانشمند محترم، در كتاب «سمو المعني»، و عقاد دانشمند مصري در كتاب «ابوالشهداء» نوشته اند: زمين كربلا زيارتگاه مسلمانان است، براي عبرت و يادآوري؛ و مزار عمومي غير مسلمانان است، براي مشاهده و ديدن [2] .

و بسياري از علماء و فقهاء و محققين به دلائل متقن خود، زمين كربلا را بر كعبه رجحان داده اند، و سيد در منظومه ي فقهي خود گفته:



و من حديث كربلا و الكعبة

لكربلا بان علو الرتبة




در اخبار است كه از تربت حضرت حمزه، حضرت زهرا «سلام الله عليها» تسبيحي ساخت و بر آن ذكر توحيد مي گفت، و بر خاك آن سجده مي كرد. و اول كسي كه سجده بر خاك حسين نمود، حضرت سيدالساجدين زين العابدين علي بن الحسين است، كه از آن خاك برداشت و مقداري تسبيح ساخت و مقداري بر سجاده نهاد بر آن سجده مي كرد.

مردم مدينه كه اين اخبار و اهميت بشنيدند، خاك كربلا را براي تيمن و تبرك و قبولي سجده برمي داشتند و به اطراف كشورهاي اسلامي مي بردند؛ و در سجده، بر آن صورت مي نهادند.

صاحب «وسايل الشيعه» از ديلمي روايت مي كند كه: حضرت امام جعفر صادق «عليه السلام» در نماز، صورت روي هيچ خاكي نمي گذاشت مگر بر تربت حسين، و اولاد و نوه هاي خود را توصيه به اين خاك مي كرد، و التزام به اين عمل را موجب اجر و ثواب بسيار مي دانست.

ساختن مهر از زمان حضرت سجاد و مكتب جعفري معمول شد، و در حدود سال 250 اكثر مردم شيعه بر خاك حسين سجده ي خدا مي نمودند.

و اصحاب احاديث كتب عامه هم اين عمل را مبادرت مي كردند، براي اجر و ثواب سجده بر خاك حسين، و اخبار فضيلت زمين كربلا بيشتر به اين كار اهميت داده است.

سيوطي بيست خبر درباره ي فضيلت زمين كربلا از حاكم و بيهقي و ابي نعيم و امثال آنها از ام الفضل و ام سلمه و عايشه و انس روايت كرده است، يكي از آنها را نقل مي كنيم:

راوي مي گويد: وارد شدم بر پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» و حضرت امام حسين در دامان او بود، اشك از چشمان رسول خدا جاري بود، و در دستش خاك سرخي بود


آن را زير و رو مي كرد، پرسيدند: اين چه خاك است؟ فرمود: جبرئيل خبر داد كه امت من اين فرزند مرا خواهند كشت، و اين خاك قرمز از خاكي است كه بر آن شهيد مي شود -زيرنويس الارض و تربة الحسين ص 38.@.

خبر ام سلمه و شيشه ي خاك قبر حسين و خون شدن آن متواتر اخبار است.



حبذا كربلا و آن تعظيم

كز بهشت آورد به خلق نسيم



وان تن سر بريده و در گل و خاك

وان عزيزان به تيغ دلها چاك



وان گزين همه جهان گشته

در گل و خون تنش بياغشته



وان چنان ظالمان بدكردار

كرده بر ظلم خويشتن اصرار



حرمت دين و خاندان رسول

جمله برداشتند ز جهل و فضول



تيغها لعل گون ز خون حسين

چه بود در جهان بتر زين شين



تاج بر سر نهاده بد كردار

كه از آن تاج خوبتر منشار



زخم شمشير و نيزه و پيكان

بر سر نيزه سر به جاي سنان



آل يس بداده يك سر جان

عاجز و خوار و بي كس و عطشان



كرده آل زياد و شمر لعين

ابتداي چنين تبه در دين



مصطفي جمله چاره بدريده

علي از ديده خون بباريده



فاطمه روي را خراشيده

خون بباريده بي حد از ديده



حسن از ديه كرده سينه كبود

زينب از ديده ها برانده درود



(سنائي)




هنوز دشت بلا خاك مشك بو دارد

كه در كنار جوانان مشك بو دارد



هنوز تيره نمايد به كربلا خورشيد

كه در كنار هزار آفتاب رو دارد



هنوز سلسله دارد ز موج خويش فرات

به جرم آن كه حسين آرزوي او دارد



هنوز خون گلويش نشسته است از چه

ز چشم ماتميان صد هزار جو دارد



عدو به مرقد او آب بست و پيش نرفت

هنوز آب مگر شرم از آن گلو دارد



گلو كه پيكر شاه شهيد غسل نيافت

كه هم ز خون گلو غسل و هم وضو دارد



قتيل گريه بود نور چشم پيغمبر

كسي مضايقه كي آب چشم از او دارد



(وصال شيرازي)


پاورقي

[1] الارض و تربة الحسين علامه کاشف الغطاء متوفي سال 1333 شمسي 1374 قمري.

[2] سمو المعني؛ ابوالشهداء ص 154؛ الارض و تربة الحسين ص 25.